💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.bahrampour › 19 captured on 2024-02-05 at 13:07:38. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] كاف، ها، يا، عين، صاد
[2] اين، ياد كرد رحمت پروردگار تو در بارهى بندهاش زكرياست
[3] آنگاه كه [زكريا] پروردگارش را به آواى آهسته ندا كرد
[4] گفت: پروردگارا! استخوانم سست و سرم از پيرى سپيد گشته است و هرگز در دعاى تو- اى پروردگار من- [از اجابت] بىبهره نبودهام
[5] و من پس از خود، از بستگانم [نسبت به حفظ آيين تو] بيمناكم، و زنم نازاست، پس مرا از جانب خود فرزندى عطا كن
[6] كه هم وارث من باشد و هم وارث خاندان يعقوب، و اى پروردگار من! او را پسنديده گردان
[7] اى زكريا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مىدهيم كه قبلا همنامى براى او قرار ندادهايم
[8] گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسرى خواهد بود حال آن كه زنم نازاست و من از پيرى به فرتوتى رسيدهام
[9] گفت: فرمان چنين است. خداى تو فرموده: اين بر من آسان است، و خودت را نيز پيش از اين من آفريدم كه چيزى نبودى
[10] گفت: پروردگارا! براى من نشانهاى قرار ده. فرمود: نشانه تو اين است كه سه شبانه [روز] با اين كه تندرستى با مردم تكلم نتوانى كرد
[11] پس زكريا از محراب به ميان قوم خويش بيرون آمد و به آنها اشاره كرد كه صبح و شام خدا را تسبيح گوييد
[12] [گفتيم:] اى يحيى! كتاب [خدا] را محكم بگير، و او را در كودكى حكمت داديم
[13] و نيز از جانب خود مهربانى و پاكى [به او داديم] و او پرهيزكار بود
[14] و با پدر و مادر خود نيكرفتار بود و سركش و عصيانگر نبود
[15] و درود بر او روزى كه زاده شد و روزى كه مىميرد و روزى كه زنده برانگيخته مىشود
[16] و در اين كتاب از مريم ياد كن، آنگاه كه از كسان خود در ناحيه شرقى [بيت المقدس] خلوت گزيد
[17] و ميان خود و آنها پردهاى افكند [تا خلوتگاه عبادتش باشد] پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به شكل بشرى خوش اندام بر او نمايان شد
[18] مريم گفت: من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزكار باشى
[19] گفت: من فقط فرستادهى پروردگار توام براى اين كه به تو پسر پاكيزهاى ببخشم
[20] گفت: چگونه مرا پسرى باشد با آن كه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام
[21] گفت: [فرمان] چنين است. پروردگار تو فرمود: آن بر من آسان است و براى اين است كه او را آيتى براى مردم قرار دهيم و رحمتى از جانب ما باشد و اين امرى حتمى است
[22] پس مريم به او حامله شد و با او در نقطهاى دوردست خلوت گزيد
[23] آنگاه درد زايمان او را به سوى تنه نخلى كشاند. گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسره فراموش شده بودم
[24] پس از طرف پايين پايش او را صدا زد كه: غم مدار، پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى پديد آورده است
[25] و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، كه بر تو رطب تازه بريزد
[26] و بخور و بنوش و چشم روشن دار. پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگو: من براى خداى رحمان روزه نذر كردهام و امروز مطلقا با بشرى سخن نخواهم گفت
[27] پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: اى مريم! به راستى چيز تازه و ناپسندى آوردهاى
[28] اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زنى بدكاره
[29] پس به سوى نوزاد اشاره كرد. گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم؟
[30] [كودك] گفت: منم بندهى خداوند كه به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است
[31] و هر جا كه باشم مرا وجودى مبارك ساخته، و تا زندهام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است
[32] و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است
[33] و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم
[34] اين است ماجراى عيسى پسر مريم، همان سخن حقى كه در آن ترديد مىكنند
[35] خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد. منزّه است او. چون كارى را اراده كند، به آن فقط مىگويد: باش و مىشود
[36] و بىترديد، اللّه پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بندگى كنيد كه راه راست همين است
[37] اما گروههايى از ميان آنها اختلاف كردند، پس واى براى كافران از حضور در روزى بزرگ
[38] روزى كه پيش ما آيند چه شنوا و چه بينا خواهند بود، ولى ستمگران امروز در گمراهى آشكارند
[39] و آنها را از روز حسرت آنگاه كه كار تمام مىشود بترسان، و حال آن كه هم اكنون غافلند و ايمان نمىآورند
[40] ماييم كه زمين را با هر كه در آن است به ميراث مىبريم و همه به سوى ما بازگردانده مىشوند
[41] و در اين كتاب ابراهيم را ياد كن. به راستى او پيامبرى بسيار راستگو [و درست كردار] بود
[42] هنگامى كه به پدرش گفت: اى پدر! چرا چيزى را مىپرستى كه نمىشنود و نمىبيند و از تو نيازى را برطرف نمىسازد
[43] اى پدر! به راستى مرا از دانش [وحى، حقايقى] به دست آمده كه تو را نيامده است، پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم
[44] اى پدر! شيطان را مپرست كه شيطان نسبت به خداى رحمان نافرمان بوده است
[45] اى پدر! من از آن مىترسم كه از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد و تو يار شيطان گروى
[46] گفت: اى ابراهيم! آيا تو از خدايان من بيزارى؟ اگر دست بر ندارى تو را سنگسار خواهم كرد، و مدت زيادى از من دور شو
[47] [ابراهيم] گفت: سلام بر تو، به زودى من از خدايم براى تو آمرزش مىطلبم، كه او با من بسيار مهربان است
[48] و از شما و از آن چيزها كه به جاى خدا مىخوانيد كناره مىگيرم و پروردگار خود را مىخوانم. اميدوارم كه در خواندن پروردگارم بىپاسخ نمانم
[49] و چون از آنها و از آنچه سواى خدا مىپرستيدند كناره گرفت، اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر نموديم
[50] و آنها را از رحمت خويش بهرهمند ساختيم، و نام نيك و بلندى [در ميان امتها] برايشان قرار داديم
[51] و در اين كتاب از موسى ياد كن، همانا او خالص شده و فرستادهاى پيامبر بود
[52] و از جانب راست طور او را ندا داديم و رازگويان نزديكش ساختيم
[53] و به رحمت خويش برادرش هارون پيامبر را [براى مساعدت] به او بخشيديم
[54] و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن، همانا او خوش وعده و رسول [و] پيامبرى بود
[55] و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مىداد و نزد پروردگارش مورد رضايت بود
[56] و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگو و پيامبر بود
[57] و ما او را به مقامى بلند ارتقا داديم
[58] آنان گروهى از پيامبران بودند كه خداوند به آنها نعمت [هدايت] داد از فرزندان آدم و از كسانى كه همراه نوح بر كشتى سوار كرديم و از فرزندان ابراهيم و يعقوب و از كسانى كه هدايت نموديم و برگزيديم، كه هرگاه آيات خداى رحمان برايشان تلاوت مىشد سجدهكنان و گر
[59] آنگاه كسانى جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع كردند و شهوات را پيروى نمودند كه به زودى [سزاى] گمراهى را خواهند ديد
[60] مگر كسانى كه توبه كردند و ايمان آوردند و كار شايسته انجام دادند، كه آنها به بهشت داخل شوند و هيچگونه ستمى بر ايشان نرود
[61] بهشتهاى جاودانى كه خداى رحمان بندگانش را به ناديده وعده داده است بىترديد وعدهى او آمدنى است
[62] در آن جا سخن بيهوده نشنوند جز درود، و صبح و شام روزيشان در آن جا برقرار است
[63] اين همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشد به ميراث دهيم
[64] و [جبرئيل گفت:] ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمىآييم. از آن اوست گذشته و آيندهى ما و آنچه ميان اين دو است. و پروردگار تو فراموشكار نيست
[65] اوست پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پس او را بندگى كن و در عبادت او شكيبا باش. آيا همنامى براى او مىشناسى
[66] و انسان مىگويد: آيا وقتى مردم، راستى از گور زنده بيرون آورده خواهم شد
[67] آيا انسان به خاطر نمىآورد كه ما او را قبلا آفريديم در حالى كه چيزى نبود
[68] پس به پروردگارت سوگند كه حتما آنها را همراه شياطين گرد مىآوريم، آنگاه همه را به زانو نشسته پيرامون جهنم حاضر مىكنيم
[69] وانگهى از هر گروه كسانى را كه در بر خداى رحمان سركشتر بودند بيرون مىكشيم
[70] آنگاه ما كسانى را كه براى سوختن در آتش سزاوارترند بهتر مىشناسيم
[71] و همه شما بدون استثنا وارد جهنم مىشويد كه اين كار بر خداى تو حتمى و قطعى است
[72] سپس كسانى را كه تقوا پيشه كردند نجات مىدهيم و ظالمان را به زانو درآمده در آن رها مىكنيم
[73] و چون آيات روشن ما بر آنها تلاوت شود، كسانى كه كافر شدند به مؤمنان گويند: كدام يك از ما دو گروه جايگاهش بهتر و محفلش نيكوتر است
[74] و چه بسيار اقوامى را پيش از آنها نابود كرديم كه هم ساز و برگى بهتر و هم منظرى نيكوتر داشتند
[75] بگو: هر كه در ضلالت باشد، بايد خداى رحمان او را تا زمانى مهلت و بهره دهد، تا وقتى كه آنچه را به آنها وعده داده مىشود با چشم خود ببينند، يا عذاب [اين دنيا] يا قيامت را، و آن روز خواهند دانست چه كسى جايش بدتر و سپاهش ناتوانتر است
[76] و خداوند بر هدايت كسانى كه هدايت را پذيرفتند، مىافزايد. و نيكىهاى ماندگار در پيشگاه پروردگارت از نظر پاداش و عاقبت بهتر است
[77] آيا ديدى آن كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت: قطعا به من مال و فرزند بسيار داده خواهد شد
[78] آيا از غيب خبر يافته يا نزد خداى رحمان پيمانى گرفته است
[79] چنين نيست، آنچه را مىگويد خواهيم نوشت و عذابش را تداوم خواهيم داد
[80] و آنچه را مىگويد [از اولاد و امكانات] از او به ارث مىبريم و نزد ما تنها مىآيد
[81] و به جاى خدا معبودانى اختيار كردند تا سبب عزتشان باشد
[82] چنين نيست زودا كه [آن معبودان] عبادت ايشان را انكار كنند و مخالف آنها شوند
[83] آيا ندانستى كه ما شياطين را بر كافران فرستاديم تا آنها را [با وسوسهها] شديدا تحريك كنند
[84] پس بر [عذاب] آنها شتاب مكن، ما براى آنها دقيقا روز شمارى مىكنيم
[85] روزى كه پرهيزكاران را به مهمانى و ديدار به سوى خداى رحمان فراهم آريم
[86] و مجرمان را تشنه كام، به سوى دوزخ برانيم
[87] آنها مالك شفاعت نيستند، جز آن كس كه نزد خداى رحمان پيمانى گرفته باشد
[88] و گفتند: خداى رحمان فرزندى گرفته است
[89] واقعا چيز زشتى بر زبان آورديد
[90] نزديك است آسمانها از اين سخن بشكافند و زمين چاك خورد و كوهها فرو ريخته درهم بشكنند
[91] كه براى خداى رحمان فرزند قايل شدند
[92] و حال آن كه خداى رحمان را نشايد كه فرزند گيرد
[93] در آسمانها و زمين هيچ كسى نيست مگر آن كه بندهوار نزد خداى رحمان مىآيد
[94] بىشك همه آنها را بر شمرده و كامل شمرده است
[95] و روز قيامت همه آنها به نزد او تنها خواهند آمد
[96] كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى خداى رحمان براى آنها محبتى [در دلها] قرار خواهد داد
[97] جز اين نيست كه ما اين [قرآن] را به زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزكاران را بدان مژده دهى و ستيزه گران را بدان بترسانى
[98] و چه بسيار نسلهايى را كه پيش از آنها هلاك كرديم. آيا كسى از آنها را مىيابى يا [كمترين] صدايى از آنها مىشنوى