💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.moezzi › 21 captured on 2024-02-05 at 13:27:22. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] نزدیک شد برای مردم حساب ایشان و ایشانند در غفلتی روگردانان
[2] نیایدشان یادآوریی از پروردگارشان نوین مگر بشنوندش و ایشانند بازی کنان
[3] سرگرم است دلهای ایشان و نهان کردند رازگوئی را آنان که ستم کردند آیا این است جز بشری مانند شما پس آیا میآئید جادو را و شما مینگرید
[4] گفت پروردگار من میداند سخن را در آسمان و زمین و او است شنوای دانا
[5] بلکه گفتند خوابهائی است پریشان بلکه دروغ آوردش بلکه او است شاعری پس بیارد ما را آیتی بدانسان که فرستاده شدند پیشینان
[6] ایمان نیاورد پیش از ایشان شهری که نابودش ساختیم پس آیا اینان ایمان میآورند
[7] و نفرستادیم پیش از تو جز مردانی را که وحی میکردیم بسوی آنان پس بپرسید اهل کتاب را اگر نمیدانید
[8] و نگردانیدیمشان کالبدی که نخورند خوراک را و نبودند جاودانان
[9] پس راست آوردیمشان وعده را پس رهاشان ساختیم و هر که را خواهیم و نابود کردیم اسراف کنان را
[10] و همانا فرستادیم بسوی شما نامهای که در آن است یادآوری شما پس آیا بخرد نمییابید
[11] و چه بسا در هم شکستیم شهری را که بود ستمگر و پدید آوردیم پس از آن قومی دیگر را
[12] تا گاهی که احساس کردند خشم ما را ناگاه از آن میدوند
[13] ندوید و بازگردید بسوی آنچه هوسران بودید در آن و نشیمنهای خویش شاید پرسش شوید
[14] گفتند ای وای بر ما همانا بودیم ما ستمگران
[15] پس بود پیوسته این سخن ایشان تا گردانیدیمشان درویدگانی خموش
[16] و نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بازیکنان
[17] اگر میخواستیم برگیریم سرگرمیی همانا برمی گرفتیمش از نزد خود اگر بودیم کنندگان
[18] بلکه میافکنیم حقّ را بر باطل تا تباه سازدش که ناگهان آن است برافتاده و وای شما را از آنچه میستائید
[19] و از آنِ وی است آنکه در آسمانها و زمین است و آنان که نزد اویند سرنپیچند از پرستش او و نه خسته شوند
[20] تسبیح میکنند شب و روز و سستی نمیکنند
[21] آیا برگرفتند خدایانی از زمین که ایشان زنده کنند
[22] اگر میبود در آنها خدایانی جز خدا هر آینه فاسد میشدند پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه میستایند
[23] پرسش نشود از آنچه کند و ایشان پرسش شوند
[24] یا برگرفتند جز وی خدایانی بگو بیارید برهان خود را این است یادآوری آنان که با منند و یادآوری آنان که پیش از منند بلکه بیشترشان نمیدانند حقّ را پس ایشانند رویگردانان
[25] و نفرستادیم پیش از تو پیمبری مگر وحی کردیم بدو که نیست خدائی جز من پس مرا پرستش کنید
[26] و گفتند برگرفت خداوند مهربان فرزندی منزه است او بلکه بندگانند گرامی
[27] پیشی نگیرند بر او به گفتار و ایشانند به فرمان او کارکنندگان
[28] میداند آنچه پیش روی ایشان و آنچه پشت سر ایشان و شفاعت نکنند جز برای هر که خواهد و ایشانند از بیم او هراسان
[29] و آنکه بگوید از ایشان منم خدائی جز او پس آن را پاداش دهیم دوزخ بدینگونه کیفر دهیم ستمکاران را
[30] آیا ندیدند آنان که کفر ورزیدند که آسمانها و زمین بسته بودند پس شکافتیم آنها را و گردانیدیم از آب هر چیز را زنده پس آیا ایمان نمیآورند
[31] و نهادیم در زمین لنگرهائی نبادا کج شود بدیشان و نهادیم در آن شکافها و راههائی شاید راهبری شوند
[32] و گردانیدیم آسمان را پوششی نگاه داشته و ایشانند از آیتهای او روگردانان
[33] و او است آنکه آفرید شب و روز و مهر و ماه را هر کدامند در گردونه شناوریکنان
[34] و ننهادیم برای بشری پیش از تو جاودانی را پس آیا اگر بمیری تو ایشانند جاودانان
[35] همه کس چشنده مرگ است و میآزمائیم شما را به بدی و خوبی آزمودنی و بسوی ما بازگردانیده شوید
[36] و هر گاه بینندت آنان که کفر ورزیدند نگیرندت جز به استهزاء آیا این است آنکه یاد میکند خدایان شما را و آنانند به یاد خداوند مهربان کافران
[37] آفریده شد انسان از شتاب زود است بنمایانمتان آیتهای خویش را پس شتاب نکنید
[38] و گویند کی (چه هنگام) است این وعده اگر هستید راستگویان
[39] اگر میدانستند آنان که کفر ورزیدند گاهی را که بازندارند از چهرههای خویش آتش را و نه از پشتشان و نه ایشان یاری میشوند
[40] بلکه میآیدشان ناگهان پس سراسیمه سازدشان که نتوانند بازگردانیدنش را و نه مهلت داده شوند
[41] و همانا استهزاء شد به پیمبرانی پیش از تو پس فرودآمد بدانان که سخریه کردند از ایشان آنچه بودند بدان استهزاءکنان
[42] بگو که نگه دارد شما را شب و روز از خداوند مهربان بلکه ایشانند از یاد پروردگار خویش روگردانان
[43] یا ایشان را است خدایانی که بازدارند از ایشان جز ما نتوانند یاری کردن خویش را و نه از ما همراهی شوند
[44] بلکه کامیابی دادیم بدیشان و پدرانشان تا دراز شد بر ایشان روزگار (عمر) آیا نبینند که میآئیم زمین را میکاهیمش از کنارهایش پس آیا ایشانند چیرهشدگان
[45] بگو جز این نیست که شما را ترسانم به وحی و نشنوند گنگان بانگ را گاهی که بیم داده شوند
[46] و اگر رسدشان دمی از عذاب پروردگار تو هر آینه گویند وای بر ما که ما بودیم ستمگران
[47] و برنهیم ترازوهای داد را برای روز قیامت پس ستم نشود کسی چیزی را و اگر باشد سنگینی دانه خردلی بیاریمش و بس باشیم ما حسابگران
[48] و همانا دادیم به موسی و هارون جداکننده را و روشنائی و یادآوریی برای پرهیزکاران
[49] آنان که میترسند پروردگار خویش را پنهان و ایشانند از قیامت هراسان
[50] و این است یادداشتی فرخنده فرستادیمش آیا شمائید آن را ناشناسان
[51] و همانا دادیم به ابراهیم رهبریش را از پیش و بودیم بدان دانایان
[52] هنگامی که گفت به پدر خود و قوم خود چیست این پیکرهایی که شمائید بر آنها گردآمدگان
[53] گفتند یافتیم پدران خویش آنها را پرستش کنندگان
[54] گفت همانا بودهاید شما و پدرانتان در گمراهی آشکار
[55] گفتند آیا آوردهای ما را به حقّ یا توئی از بازی کنندگان
[56] گفت بلکه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمین است آنکه پدید آورد آنها را و منم بر این از گواهان
[57] و سوگند به خدا هر آینه بیاندیشم برای بتان شما پس از آنکه بروید پشتکنندگان
[58] پس گردانیدشان پارههائی مگر بزرگی برای ایشان شاید بسوی او بازگردند
[59] گفتند آن که کرده است این را به خدایان ما همانا او است از ستمگران
[60] گفتند شنیدیم جوانی یادشان میکرد که گفته میشد بدو ابراهیم
[61] گفتند بیاریدش پیش چشم مردم شاید گواه باشند
[62] گفتند آیا تو کردی این را به خدایان ما ای ابراهیم
[63] گفت بلکه کرد آن را بزرگ ایشان این پس بپرسیدشان اگر هستند سخنگویان
[64] پس بازگشتند به خود و گفتند همانا شمائید ستمگران
[65] پس سرافکنده آمدند که تو دانستی اینان سخن نگویند
[66] گفت آیا میپرستید جز خدا آنچه را سود ندهد به شما چیزی را و نه زیان رساند
[67] اف بر شما و بر آنچه میپرستید جز خدا پس آیا بخرد نمیآیید
[68] گفتند سخت بسوزانیدش و یاری کنید خدایان خویش را اگر هستید کنندگان
[69] گفتیم ای آتش باش سرد و سلامت بر ابراهیم
[70] و خواستند بدو نیرنگی را پس گردانیدیم ایشان را زیانکارتران
[71] و رهانیدیم او و لوط را بسوی سرزمینی که برکت نهادیم در آن برای جهانیان
[72] و بخشیدیم بدو اسحق و یعقوب را فزونی و هر یک را گردانیدیم شایستگان
[73] و گردانیدیمشان پیشوایانی که رهبری کنند به فرمان ما و وحی کردیم بسوی ایشان به جای آوردن خوبیها را و بپا داشتن نماز و دادن زکات را و بودند برای ما پرستندگان
[74] و لوط را دادیم بدو حکم و دانش را و رهانیدیمش از شهری که بود همیمیکرد پلیدها را همانا بودند قومی زشت و نافرمانان
[75] و درآوردیمش به رحمت خویش همانا او است از شایستگان
[76] و نوح را هنگامی که برخواند پیش از این پس پذیرفتیم خواستش را و رهائیش دادیم او و خاندانش را از اندوه بزرگ
[77] و یاریش کردیم از قومی که دروغ پنداشتند آیتهای ما را همانا بودند قومی زشت پس غرقشان ساختیم همگان
[78] و داود و سلیمان هنگامی که حکومت میکردند در کشتزارگاهی که پراکنده شدند در آن گوسفندان قوم و بودیم حکومت آنان را گواهان
[79] پس آموختیمش (فهماندیمش) به سلیمان و هر یک را دادیم حکمی و دانشی و فرمانبردار ساختیم با داود کوهها را که تسبیح کنند و مرغان را و بودیم کنندگان
[80] و آموختیمش ساختن پوشاکی را برای شما تا نگهداردتان از خشم خویش پس آیا هستید سپاسگزاران
[81] و برای سلیمان باد را سخت وزنده روان میشد به فرمان او بسوی سرزمینی که برکت نهادیم در آن و بودیم به هر چیزی دانایان
[82] و از شیاطین آنان را که به دریا فرو میرفتند برایش و میکردند کاری را جز آن و بودیم برای آنان نگهبانان
[83] و ایّوب هنگامی که خواند پروردگار خویش را که مرا رسید رنج و توئی مهربانترین مهربانان
[84] پس پذیرفتیم از او و بگشودیم آنچه بدو بود از رنج و دادیم بدو خاندانش را و مانند آنان با آنان رحمتی از نزد ما و یادآوریی برای پرستشگران
[85] و اسمعیل و ادریس و ذوالکفل هر کدام از صبرکنندگان
[86] و درآوردیمشان در رحمت خود همانا ایشانند از شایستگان
[87] و صاحب ماهی (یا خداوند ماهی) هنگامی که رفت خشمگین پس پنداشت که هرگز بدو قدرت نیابیم پس بنالید در تاریکیها که نیست خدائی جز تو منزّهی تو همانا بودم من از ستمگران
[88] پس پذیرفتیم از او و رهائیش دادیم از اندوه و بدینسان رهائی دهیم به مؤمنان
[89] و زکریا هنگامی که برخواند پروردگار خویش را پروردگارا نگذار مرا تنها و تویی بهترین ارثبرندگان
[90] پس پذیرفتیم از او و بخشیدیم بدو یحیی را و شایسته گردانیدیم برایش همسرش را همانا بودند ایشان شتابگیرندگان در خوبیها و میخواندند ما را امیدی و بیمی و بودند برای ما فروتنان
[91] و آن زن که نگاه داشت فرجش را پس دمیدیم در آن از روح خویش و گردانیدیمش و پسرش را آیتی برای جهانیان
[92] همانا این است ملت شما ملتی یگانه و منم پروردگار شما پس مرا بپرستید
[93] و پخش کردند کار خویش را میان خویش هر کدامند بسوی ما بازگردانندگان
[94] پس آنکو بکند از کردارهای شایسته و او است مؤمن نباشد ناسپاسیی کوشش او را و همانا مائیم برای آن نویسندگان
[95] و حرام است بر شهری که نابودش کردیم که آنان بازنمی گردند
[96] تا گاهی که گشوده شود یأجوج و مأجوج و ایشان از هر پشتهای سرازیر گردند (یا برون آیند)
[97] و نزدیک شد وعده حقّ که ناگهان باز است دیده آنان که کفر ورزیدند ای وای بر ما همانا بودیم در غفلتی از این بلکه بودیم ما ستمگران
[98] همانا شما و آنچه میپرستید جز خدا سوخت دوزخید شمائید در آن درآیندگان
[99] اگر میبودند اینان خدایانی در آن نمیرفتند حالی که هر کدامند در آن جاودان
[100] ایشان را است در آن آهکشیدنی و ایشان در آن نمیشنوند
[101] همانا آنان که سبقت گرفت برای ایشان از ما نکوئی آنانند از آن دورشدگان
[102] نشنوند حسش را و ایشانند در آنچه هوس کند دلهای ایشان جاودانان
[103] اندوهگینشان نسازد آشوب بزرگتر و درآیند بر ایشان فرشتگان (یا پیشواز ایشان روند فرشتگان) که اینک روز شما آنکه بودید وعده داده میشدید
[104] روزی که پیچیم آسمان را مانند پیچیدن نامهدان نامهها را بدانسان که آغاز کردیم نخستین آفرینش را بازگردانیمش وعده است بر ما همانا هستیم ما کنندگان
[105] و هر آینه نوشتیم در زبور پس از ذکر که زمین را ارث برند بندگان من شایستگان
[106] همانا در این است ابلاغی برای گروهی که پرستشگرند
[107] و نفرستادیمت مگر رحمتی برای جهانیان
[108] بگو جز این نیست که وحی شود بسوی من همانا خداوند شما است خداوند یکتا پس آیا شمائید اسلامآرندگان
[109] پس اگر پشت کردند بگو آگهیتان دادم یکسان و ندانم آیا نزدیک است یا دور آنچه وعده داده شوید
[110] همانا او میداند آشکار را از سخن و میداند آنچه را نهان کنید
[111] و ندانم شاید آزمایشی باشد برای شما و بهرهمندیی تا زمانی
[112] گفت پروردگارا حکم کن به حقّ و پروردگار ما خدای مهربان است یاری جسته بر آنچه میستائید