💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.moezzi › 17 captured on 2024-02-05 at 13:27:14. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] منزه است خداوندی که شبانه برد بنده خویش را از مسجد حرام بسوی مسجد اقصی آنی که برکت نهادیم پیرامونش تا بنمایانیمش از آیتهای ما همانا او است شنوای بینا
[2] و دادیم به موسی کتاب را و گردانیدیمش هدایتی برای بنی اسرائیل که نگیرید جز من سرپرستی
[3] نژاد آنان که سوار کردیم با نوح همانا بود او بنده سپاسگزار
[4] و بگذراندیم بسوی بنی اسرائیل در کتاب که البتّه فساد میکنید در زمین دوبار و برتری میجوئید برترینی بزرگ
[5] تا گاهی که آید وعده نخستین آنها را برانگیزیم بر شما بندگانی ما را دارندگان نیروئی سخت پس بگردند میان شهرها و بوده است وعده شدنی
[6] پس باز آوردیم برای شما تاختن را بر ایشان و کمک دادیم شما را به مالهائی و پسرانی و گردانیدیم شما را فزونتر در گروه
[7] اگر نیکی کنید برای خویش نیکی کردهاید و اگر بدی کنید پس برای آن است و هنگامی که بیاید وعده بار دوم تا ناخوش دارند وجوه شما را و درآیند مسجد را چنانکه درآمدندش نخستین بار و نابود کنند آنچه را برتر آمدهاند نابودکردنی
[8] شاید پروردگار شما رحم کند بر شما و اگر بازگردید بازگردیم و گردانیدیم دوزخ را برای کافران تنگنائی (زندانی)
[9] همانا این قرآن رهبری میکند بدانچه آن استوارتر است و مژده میدهد مؤمنانی را که کردار شایسته کنند که ایشان را است پاداشی بزرگ
[10] و آنکه آنان که ایمان نمیآورند به آخرت آماده کردیم برای ایشان عذابی دردناک
[11] و میخواند انسان به بدی همانند خواندنش به خوبی و بوده است انسان شتاب کننده
[12] و گردانیدیم شب و روز را دو آیت پس برانداختیم آیت شب را و گردانیدیم آیت روز را روشن تا بجوئید فضلی را از پروردگار خویش و تا بدانید شمار سالها و حساب را و هرچیز را تفصیل دادیم تفصیلی
[13] و هر انسانی را افکندیم نامه او را به گردنش و برون آریم برایش روز قیامت نامهای که بیابدش گشوده
[14] بخوان نامه خویش را تو خود بس باشی امروز بر خویشتن حسابگر
[15] هر کس هدایت شود جز این نیست که هدایت شود برای خویشتن و هر کس گمراه شود جز این نیست که گمراه شود بر خویشتن و برندارد هیچ گنهباری بار گناه دیگری را و نیستیم ما عذابکننده تا برانگیزیم پیمبری را
[16] و هرگاه خواهیم نابود کنیم شهری را بفرمائیم کامرانان (هوسرانان) آن را تا نافرمانی کنند در آن پس فرود آید بر آن سخن پس نابود کنیمش نابودکردنی
[17] و بسا هلاک کردیم از قرنها پس از نوح و بس است پروردگار تو به گناهان بندگان خود آگاهی بینا
[18] آنکو زندگانی شتابان را خواهد بشتابیم برایش در آن آنچه را خواهیم برای هر که خواهیم سپس گذاریم برایش دوزخ را بچشدش نکوهیده رانده
[19] و آنکو خواهد آخرت را و بکوشد برای آن کوشش آن را حالی که او است مؤمن پس آنان بوده است کوشش ایشان سپاسگزارده
[20] هر یک را کمک دهیم اینان و آنان را از بخشش پروردگار تو و نیست بخشش پروردگار تو بازداشته
[21] بنگر چگونه برتری دادیم برخی از ایشان را بر برخی و همانا آخرت بزرگتر است در پایهها و بزرگتر است در برتریدادن
[22] و قرار مده با خدا خدائی دیگر را که بنشینی نکوهیده خوارشده
[23] و حکم کرد پروردگار تو که پرستش نکنید جز او را و به پدر و مادر نیکی کنید اگر برسند نزدت پیری را یکی از آنان یا هر دو پس نگو به ایشان اُف و نهیب نزن بر ایشان و بگو بدیشان گفتاری گرامی
[24] و فروخوابان برای آنان بال فروتنی را از مِهر و بگو پروردگارا رحم کن بر آنان چنانکه مرا پروریدند در کودکی
[25] پروردگار شما داناتر است بدانچه در دلهای شما است اگر باشید شایستگان همانا او است برای بازگشتکنندگان آمرزنده
[26] و بده به خویشاوند حقّش را و بینوا و درمانده راه و تبذیر مکن تبذیری (بیهوده و فزون از اندازه دادن)
[27] که فزوندهندگانند برادران شیاطین و شیطان است پروردگار خویش را ناسپاس
[28] و اگر روی گردانی از ایشان در پی رحمتی از پروردگار خویش که امیدش داری پس بگو بدیشان گفتاری نرم و آرام
[29] و نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز تا بنشینی نکوهیده اندوهگین
[30] همانا پروردگار تو فراخ گرداند روزی را برای هر که خواهد و تنگ گرداند همانا او است به بندگان خویش آگاهی بینا
[31] و نکشید فرزندان خویش را از تنگدستی ما روزی دهیم ایشان را و شما را همانا کشتار آنان است لغزشی بزرگ
[32] و نزدیک نشوید زنا را که بوده است آن فحشائی (ناشایستی) و چه زشت است آن راه
[33] و نکشید تنی را که حرام کرد (محترم داشت) خدا جز به حقّ و آنکه کشته شود به ستم همانا قرار دادیم برای خونخواه او فرمانروائی پس فزون نرود در کشتار همانا او است یاریشده
[34] و نزدیک نشوید مال یتیم را جز بدانچه آن است نکوتر تا برسد نیروی خویش را و وفا کنید به پیمان که پیمان است همانا پرسیدهشده
[35] و تمام دهید پیمانه را گاهی که بپیمائید و بسنجید با ترازوی درست و راست این بهتر است و نکوتر در سرانجام
[36] و پیروی نکن آنچه را نیستت بدان دانشی همانا گوش و دیده و دل هر کدام آنها است از آن پرسیده
[37] و راه مرو در زمین خرامان همانا تو نشکافی زمین را هرگز و نرسی کوهها را به بلندی
[38] همه اینها است زشت آن نزد پروردگار تو ناپسند
[39] این است از آنچه که وحی فرستاد بسوی تو پروردگار تو از حکمت و قرار نده با خدا خدائی دیگر را تا افکنده شوی در دوزخ نکوهیده رانده
[40] آیا برگزیده است شما را پروردگار شما به پسران و بگرفته است از فرشتگان مادگانی همانا شما میگوئید سخنی گران را
[41] و همانا گردانیدیم در این قرآن تا یادآور شوند و نمیفزایدشان جز رمیدن
[42] بگو اگر میبود با او خدایانی چنانکه گوئید در آن هنگام میجستند بسوی خداوند عرش راهی را
[43] منزّه است او و برتر از آنچه گویند برتریی بزرگ
[44] تسبیح کنند برای او آسمانهای هفتگانه و زمین و آنان که در آنها است و نیست چیزی جز آنکه تسبیح گوید به سپاس او و لیکن درنمییابید ستایش ایشان را همانا او است بردبار آمرزنده
[45] و هرگاه بخوانی قرآن را بر نهیم میان تو و میان آنان که ایمان نمیآورند به آخرت پردهای پوشیده
[46] و نهیم بر دلهای آنان پردههائی از آنکه دریابندش و در گوشهای ایشان سنگینیی و هرگاه یاد کنی پروردگار خویش را در قرآن تنها بازگردند بر پشتهای خویش رمندگان
[47] ما داناتریم بدانچه گوش میدهند بدان هنگامی که گوش میدهند به تو و هنگامی که سخن به گوش همدیگر میگویند هنگامی که گویند ستمگران پیروی نمیکنید جز مردی جادو شده را
[48] بنگر چگونه زدند برایت مثَلها را پس گم شدند پس نمیتوانند راهی را
[49] و گفتند آیا گاهی که شدیم ما استخوانهائی و خاکی آیا ما برانگیختگانیم در آفرینشی نوین
[50] بگو باشید سنگ یا آهن
[51] یا آفرینشی از آنچه بزرگ آید در سینههای شما زود است گویند که ما را برمیگرداند بگو آنکه آفریدتان نخستین بار زود است نجنبانند سرهای خویش را به سویت و گویند چه هنگام است آن بگو امید است که باشد نزدیک
[52] روزی که خوانندتان پس اجابت کنید با سپاس او و پندارید که نماندید جز اندکی
[53] و بگو به بندگان من گویند آنچه آن است نکوتر همانا شیطان آشوب افکند میان آنان همانا شیطان است برای انسان دشمنی آشکار
[54] پروردگار شما داناتر است به شما اگر خواهد رحمت آورد بر شما و اگر خواهد عذاب کند شما را و نفرستادیم تو را بر ایشان نگهبان
[55] و پروردگارت داناتر است بدانکه در آسمانها است و زمین و همانا برتری دادیم بعض پیمبران را بر بعضی و دادیم به داود زبور را
[56] بگو بخوانید آنان را که جز او پندارید دارا نیستند گشودن رنجی را از شما و نه برگرداندنی
[57] آنانند که میخوانند جویند بسوی پروردگار خویش دستاویز را هر کدام از ایشان است نزدیکتر و امیدوارند رحمتش را و میترسند عذابش را همانا عذاب پروردگار تو است ترسناک
[58] و نیست شهری جز آنکه مائیم نابودکننده آن پیش از روز قیامت یا عذابکننده آن عذابی سخت بوده است این در کتاب نوشته
[59] و بازنداشت ما را از آنکه فرستیم آیتها را جز آنکه تکذیب کردند بدانها پیشینیان و دادیم به ثمود اشتر را بینا پس ستم کردند بدان و نمیفرستیم آیتها را جز ترساندن را
[60] و هنگامی که گفتیم تو را که پروردگار تو فراگرفته است بر مردم و نگردانیدیم خوابی را که نمودیمت جز آزمایشی برای مردم و آن درخت لعنت شده را در قرآن و میترسانیمشان پس نیفزایدشان مگر سرکشی بزرگ
[61] و هنگامی که گفتیم به فرشتگان سجده کنید برای آدم پس سجده کردند جز ابلیس گفت آیا سجده کنم برای آنکه آفریدی گِل
[62] گفت آیا دیده باشی این را که تو بر من برتری دادی اگر مرا بگذاری تا روز قیامت هر آینه مهار کنم (یا براندازم) فرزندان او را مگر کمی را
[63] گفت برو که هر که پیرویت کند از ایشان همانا دوزخ است پاداش شما پاداشی تمام داده
[64] و بلغزان هر که را توانستی از ایشان به آواز خود و تاخت آور بر ایشان با سواره و پیاده خویش و شرکت کن با ایشان در مالها و فرزندان و وعده بده ایشان را و وعده نمیدهد ایشان را شیطان مگر فریب
[65] همانا بندگان من نیستت بر ایشان فرمانروائیی و بس است پروردگار تو کارگزاری
[66] پروردگار تو است آنکه میراند برای شما کشتی را در دریا تا بجوئید از فضلش همانا او است به شما مهربان
[67] و هرگاه برسد شما را رنجی در دریا گم است آنکه بخوانیدش جز او تا گاهی که رهائیتان داد بسوی دشت روی گردانیدید و بوده است انسان بسیار ناسپاس
[68] آیا ایمن شدید که فروبرد شما را در یک سوی دشت یا بفرستد بر شما طوفان سنگریزه را پس نیابید برای خویش نگهبانی
[69] یا ایمن شدید که بازگرداند شما را در آن بار دیگری پس بفرستد بر شما خردکنندهای (و شکنندهای) از باد تا غرق کند شما را بدانچه ناسپاسی کردید سپس نیابید برای خویش بر ما بدان خونخواه و نه یاوری را
[70] و همانا گرامی داشتیم فرزندان آدم را و سوارشان کردیم در دشت و دریا و روزیشان دادیم از پاکیزهها و برتریشان دادیم بر بسیاری از آنان که آفریدیم برتریدادنی
[71] روزی که بخوانیم هر مردمی را به پیشوای ایشان پس آنکو داده شود کتابش را به دست راستش آنان بخوانند کتاب خود را و ستم نشوند به اندازه تار میان هسته خرما
[72] و آنکه بوده است در این (دنیا) کور پس او است در آخرت کورتر و گمراهتر در راه
[73] و هر آینه نزدیک بود فریبت دهند از آنچه وحی فرستادیم بسوی تو تا دروغ بندی بر ما جز آن را و در آن هنگام میگرفتندت دوست
[74] و اگر نه استوار میداشتیمت همانا نزدیک بود که کج شوی بسوی ایشان چیزی اندک
[75] در آن هنگام میچشانیدیمت دو برابر زندگی و دو برابر مردن را سپس نمییافتی برای خویش بر ما یاوری را
[76] و همانا نزدیک بود که بلغزانندت از زمین تا برونت کنند از آن و در آن هنگام درنگ نمیکردند پس از تو مگر کمی
[77] شیوه آنان که فرستادیم پیش از تو از پیمبران خویش و نیابی برای شیوه ما تبدیلی
[78] بپای دار نماز را از بازگشتگاه خورشید تا تاریکی شب و خواندنی (نماز) بامداد همانا خواندنی بامداد است گواهی شده
[79] و از شب پس بیدار باشد در آن این فزونیی است برای تو باشد برانگیزدت پروردگارت به جایگاهی ستوده
[80] و بگو پروردگارا درآور مرا درآوردنی راست و برونم آور برون آوردنی راست و قرار ده برای من از نزد خویش فرمانروائیی یاریشده
[81] و بگو بیامد حقّ و نابود شد باطل همانا باطل است نابودشونده
[82] و میفرستیم از قرآن آنچه درمان و رحمتی است برای مؤمنان و نیفزاید ستمگران را مگر زیان
[83] و هرگاه نعمت فرستیم بر انسان روی گرداند و دور کند پهلوی خویش را و هرگاه برسدش بدیی بوده است بسیار نومیدشونده
[84] بگو هر کدام عمل میکند بر راه و روش خویش پس پروردگار شما داناتر است بدانکه او رهبرندهتر است در راه
[85] و میپرسندت از روح (روان) بگو روح از امر پروردگار من است و داده نشدهاید از دانش جز اندکی را
[86] و اگر خواهیم همانا میبریم آنچه را وحی فرستادیم به سویت پس نیابی برای خویش بدان بر ما نگهبانی را
[87] بجز رحمتی از پروردگارت که فضل او است همانا بر تو بزرگ
[88] بگو اگر گردآیند آدمیان و پریان بر آنکه بیارند مانند این قرآن را نیارند مانندش و اگر چه باشد برخیشان برای برخی پشتیبان
[89] و همانا گردانیدیم برای مردم در این قرآن از هر مثَلی پس نخواستند بیشتر مردم جز ناسپاسی را
[90] و گفتند هرگز ایمان نیاریم برایت تا بشکافی برای ما از زمین چشمهای
[91] یا باشدت باغی از خرمابنها و انگور پس بشکافی جویها را میان آن شکافتنی
[92] یا افکنی آسمان را چنانچه میپنداری بر ما پارههائی یا بیاری خدا و فرشتگان را روی به روی
[93] یا باشدت خانهای از زر یا بالا روی در آسمان و هرگز باور نکنیم بالا رفتنت را تا بفرستی بر ما نامهای که بخوانیمش بگو منزّه است پروردگار من آیا هستم من جز بشری فرستادهشده
[94] و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان رهبری جز آنکه گفتند آیا برانگیخته است خدا بشری را پیمبر
[95] بگو اگر میبود در زمین فرشتگانی که راه میرفتند آرمیدگان هر آینه میفرستادیم بر ایشان از آسمان فرشتهای را پیامبر
[96] بگو بس است خدا گواهی میان من و شما همانا او است به بندگان خود آگاهی بینا
[97] و آن را که خدا هدایت کند او است هدایتشده و آن را که گم کند هرگز نیابی برای ایشان دوستانی جز او و گردآریمشان روز قیامت بر چهرههاشان کوران و گنگان و کران جایگاه ایشان است دوزخ هرگاه خاموش شود (فرونشیند) بیفزائیمشان آتش را
[98] این است پاداش ایشان بدانچه کفر ورزیدند به آیتهای ما و گفتند آیا هرگاه شدیم استخوانهائی و خاکی آیا مائیم برانگیختگان در آفرینشی نوین
[99] آیا ندیدند که خداوندی که آفرید آسمانها و زمین را توانا است بر آنکه بیافرد مانند ایشان را و نهاده است برای ایشان سرآمدی را که نیست شکّی در آن پس نخواستند ستمگران جز ناسپاسی را
[100] بگو اگر شما میداشتید گنجهای رحمت پروردگار مرا در آن هنگام خودداری میکردید از ترس بخشش و انسان است بسی خویشتن نگهدار
[101] و همانا دادیم به موسی نُه آیت روشن پس بپرس بنیاسرائیل را گاهی که بیامدشان پس گفت بدو فرعون که میپندارمت ای موسی جادوشده
[102] گفت همانا دانستی که نفرستاده است آنها را مگر پروردگار آسمانها و زمین بینشهائی و همانا میپنداریمت ای فرعون نابودشده
[103] پس خواست بلغزاندشان از زمین پس غرقش نمودیم و آنان را که با او بودند همگی
[104] و گفتیم پس از او به بنیاسرائیل جایگزین شوید در زمین تا گاهی که بیاید وعده آخرت بیاریم شما را پیچیده
[105] و به حقّ فرستادیمش و به حقّ فرود آمد و نفرستادیم تو را مگر نویددهنده و ترساننده
[106] و قرآنی که جدا ساختیمش تا بخوانیمش بر مردم بر درنگی و فرستادیم آن را فرستادنی
[107] بگو ایمان آرید بدان یا نیارید همانا آنان که داده شدند دانش را پیش از آن گاهی که خوانده شود بر ایشان بیفتند بر چانهها سجدهکنان
[108] و گویند منزّه است پروردگار ما همانا وعده پروردگار ما است شدنی
[109] و بیفتند بر چانهها گریه کنند و بیفزایدشان زاری (فروتنی)
[110] بگو بخوانید اللّه را یا بخوانید رحمن را هر کدام را بخوانید او را است نامهای نکو و نه بلند گردان آواز را به نماز خویش و نه آهسته بیارش و بجوی میانه این راهی را
[111] و بگو سپاس خداوندی را که برنگرفت فرزندی و نبودش شریکی در پادشاهی و نیستش سرپرستی از زبونی و بزرگ دار او را بزرگ داشتنی