💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.khorramshahi › 51 captured on 2024-02-05 at 13:16:52. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] سوگند به بادهاى پراكندهگر
[2] و به ابرهاى سنگينبار
[3] و به كشتيهاى آسان گذار
[4] و به فرشتگان تقسيمگر كار
[5] كه همانا آنچه به شما وعده دادهاند راست و درست است
[6] و جزا[ى اخروى] واقعى است
[7] و سوگند به آسمان تو بر تو
[8] كه شما سخنهاى گوناگون پيش آريد
[9] هر كس كه از پيش، باز گردانده شده است از [ايمان به] آن باز گردانده شود
[10] مرگ بر دروغ زنان
[11] كسانى كه در بىخبرى فراموشكارند
[12] مىپرسند كه روز جزا چه وقت است
[13] روزى كه ايشان بر آتش [دوزخ] عذاب كرده شوند
[14] همين عذابتان را، كه به شتابش مىخواستيد، بچشيد
[15] پرهيزگاران در بوستانها و چشمهسارانند
[16] آنچه پروردگارشان به ايشان بخشيده است پذيرا هستند، كه ايشان پيش از اين نيكوكار بودند
[17] [فقط] اندكى از شب را مىخفتند
[18] و در سحرگاهان استغفار مىكردند
[19] و در اموالشان سهمى براى سائل و محروم بود
[20] و در زمين مايههاى عبرتى براى اهل يقين هست
[21] و نيز در وجود خودتان آيا [به چشم بصيرت] نمىنگريد؟
[22] و در آسمان مايه روزى شماست و نيز آنچه به شما وعده دادهاند
[23] آرى، سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آن مانند همين كه شما سخن مىگوييد، حق است
[24] آيا داستان مهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟
[25] كه چون بر او وارد شدند گفتند سلام، گفت سلام [بر شما] [و در دل گفت ايشان] گروهى ناشناخته[اند]
[26] سپس به خانوادهاش روى كرد، آنگاه گوسالهاى فربه [و بريان] به ميان آورد
[27] پس آن را نزديك ايشان نهادند گفت چرا نمىخوريد؟
[28] سپس از آنان ترسى در دل يافت، گفتند مترس و او را به فرزندى دانا بشارت دادند
[29] آنگاه زنش با آوايى [بلند] رو به او آورد و بر چهرهاش چك زد و گفت [چگونه فرزند بزايم كه من] پيرزنى سترون هستم
[30] [فرشتگان] گفتند پروردگارت چنين فرموده است، كه او فرزانه داناست
[31] گفت اى فرشتگان كار و بار شما چيست؟
[32] گفتند ما به سر وقت قومى گنهكار فرستاده شدهايم
[33] تا بر آنان سنگوارهاى از گل فروباريم
[34] كه [هر يك] از جانب پروردگارت نشان كرده است و خاص تجاوزكاران است
[35] آنگاه هر كس را كه از مؤمنان بود [از آنجا] بيرون برديم
[36] چندانكه در آنجا جز خانهاى از آن مسلمانان، نيافتيم
[37] و در آنجا نشانهاى براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند، باقى نهاديم
[38] و در مورد موسى، آنگاه كه او را با حجتى آشكار به سوى فرعون فرستاديم
[39] سپس رو به سپاه خويش برگشت و گفت [او] جادوگر يا ديوانه است
[40] سرانجام او و سپاهيانش را فروگرفتيم، سپس او را كه نكوهيده بود به دريا انداختيم و [غرقه ساختيم]
[41] و در مورد عاد، آنگاه كه بر آنان بادى سترون فرستاديم
[42] كه هيچ چيزى كه بر آن مىگذشت باقى نمىگذاشت، مگر آنكه آن را مانند خاك و خاشاك مىساخت
[43] و در مورد ثمود آنگاه كه به آنان گفته شد كه تا زمانى [معين] از زندگى برخوردار شويد
[44] سپس از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند، آنگاه صاعقه[ى مرگ] آنان را كه [درماندهوار] مىنگريستند، فروگرفت
[45] آنگاه توان ايستادن هم نداشتند و كينستان نبودند
[46] و قوم نوح از آن پيش، كه آنان قومى نافرمان بودند
[47] و آسمان را توانمندانه برافراشتيم و ما توانمنديم
[48] و زمين را گسترانديم چه نيكو گسترانندهايم
[49] و از هر چيز گونههايى آفريديم باشد كه پند گيريد
[50] پس در خداوند بگريزيد، كه من براى شما از جانب او هشداردهندهاى آشكارم
[51] و در جنب خداوند خدايى ديگر قائل مشويد كه من براى شما از جانب او هشداردهندهاى آشكارم
[52] بدينسان براى پيشينيان آنان هيچ پيامبرى نيامد مگر آنكه گفتند [او] جادوگر يا ديوانه است
[53] آيا همديگر را بدان سفارش كردهاند؟ حق اين است كه قومى طغيانگرند
[54] پس، از آنان روى بگردان كه تو سزاوار سرزنش نيستى
[55] و پند بده كه اندرز مؤمنان را سود دهد
[56] و جن و انس را جز براى آنكه مرا بپرستند، نيافريدهام
[57] از آنان رزقى نخواستهام و نخواستهام كه به من خوراك دهند
[58] بىگمان خداوند است كه روزىبخش نيرومند استوار است
[59] آرى براى [اين] ستمكاران هم نصيبى [از عذاب] همانند نصيب يارانشان است، نبايد كه به شتابش از من بطلبند
[60] پس واى بر كافران از آن روزشان كه وعدهاش را به ايشان دادهاند