💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 54 captured on 2023-11-04 at 14:12:45. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] رستاخيز نزديك شد و ماه بشكافت.
[2] و اگر نشانهاى- معجزهاى- ببينند روى بگردانند و گويند: اين جادويى است نيرومند.
[3] و دروغ انگاشتند و پيرو خواهشهاى [دل] خويش شدند و هر كارى [به جاى خود] قرار مىگيرد- نيكى به نيكان و بدى به بدان-.
[4] و هر آينه از خبرها آنچه در آن، مايه [پندگرفتن و] بازايستادن است بديشان آمده است.
[5] [آن پندها] حكمتى است رسا، ولى بيمكنندگان [چون امتهاشان نشنوند و كار نبندند] چه سودى توانند رسانيد؟
[6] پس، از آنان روى بگردان [و چشم مىدار] روزى را كه آن خواننده [آنان را] به چيزى سخت ناخوش- دوزخ- فرامىخواند،
[7] چشمهاشان [از هول] فرو شده، از گورها بيرون آيند گويى ملخهايى پراكندهاند
[8] به سوى آن خواننده شتابانند. كافران گويند: اين روزى است دشوار.
[9] پيش از اينان قوم نوح تكذيب كردند بنده ما را دروغگو شمردند و گفتند: ديوانه است. و [او از دعوت به حق] باز داشته شد- به سبب آزار و سنگزدن و تهديد-.
[10] پس پروردگار خويش را بخواند كه من شكست يافتهام، پس انتقام گير.
[11] پس درهاى آسمان را به آبى ريزان بگشاديم.
[12] و زمين را به چشمههاى روان بشكافتيم پس آب [آسمان و زمين] بر كارى مقدر فراهم آمد.
[13] و او را بر [كشتى] داراى تختهها و ميخها سوار كرديم
[14] كه به ديدار ما- زير نظر ما- مىرفت، تا پاداش كسى باشد كه به او كافر شدند- يعنى نوح
[15] و هر آينه آن
[16] پس [بنگر كه] عذاب و بيمدادن من چگونه بود؟
[17] و هر آينه قرآن را براى يادآورى و پندگرفتن آسان ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرندهاى هست؟
[18] قوم عاد [هود را] دروغگو انگاشتند پس [بنگر كه] عذاب و بيمدادن من چگونه بود؟
[19] ما بر آنها باد سرد و سخت را در روزى پيوسته شوم فرستاديم.
[20] مردمان را برمىكند، گويى كه آنها خرمابنهايى بودند از بيخ بركنده شده.
[21] پس [بنگر كه] عذاب و بيمدادن من چگونه بود؟
[22] و هر آينه قرآن را براى يادآورى و پندگرفتن آسان ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرندهاى هست؟
[23] قوم ثمود نيز بيمكنندگان را دروغگو انگاشتند.
[24] و گفتند: آيا يك نفر آدمى از ميان خود- صالح- را پيروى كنيم؟! ما آنگاه در گمراهى و ديوانگى باشيم.
[25] آيا از ميان همه ما ياد و پند- سخن و وحى خدا- بر او افكنده شده؟! بلكه او دروغ پردازى خودپسند و برترىجوست.
[26] فردا خواهند دانست كه دروغپرداز خودپسند كيست.
[27] ما مادهشترى براى آزمون آنان مىفرستيم پس [سرانجام] آنها را چشم مىدار و شكيبا باش.
[28] و آنان را آگاه كن كه آب ميانشان [و ميان مادهشتر] بخشبندى شده، هر نوبت آبشخور [صاحبش] حاضر آيد- يك روز براى آنها و يك روز براى شتر-.
[29] پس يار خود را آواز دادند تا [سلاح] برگرفت و [مادهشتر را] پى كرد- كشت-.
[30] پس [بنگر كه] عذاب و بيمدادن من چگونه بود؟
[31] بر آنها تنها يك بانگ سخت فرستاديم، پس همچون كاهى كه صاحب آغل براى گوسفندان آماده مىكند- خرد و در هم شكسته- شدند.
[32] و هر آينه قرآن را براى يادآورى و پندگرفتن آسان ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرندهاى هست؟
[33] قوم لوط بيمكنندگان را دروغگو شمردند.
[34] ما بر آنها بادى سنگبار فرستاديم مگر خاندان لوط را كه ايشان را سحرگاهان رهانيديم
[35] تا نعمتى باشد از نزد ما اينگونه هر كه را سپاسدار است پاداش مىدهيم.
[36] و همانا [لوط] آنها را از عذاب سخت ما بيم داد، ولى با آن هشدارها- يا با بيمدهندگان- به ستيزه برخاستند.
[37] و مهمانانش را از او خواستند- تا به آنان دستدرازى كنند-، پس چشمانشان را كور كرديم، [و گفتيم:] اينك بچشيد عذاب و هشدارهاى مرا.
[38] و همانا بامداد عذابى پايدار بديشان رسيد.
[39] پس بچشيد عذاب و هشدارهاى مرا.
[40] و همانا قرآن را براى يادآورى و پندگرفتن آسان ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرندهاى هست؟
[41] و هر آينه فرعونيان را هشدارهاى من رسيد.
[42] [ولى] همه نشانههاى- سخنان و معجزههاى- ما را دروغ انگاشتند، پس بگرفتيمشان گرفتن بىهمتا تواناى نيرومند.
[43] آيا كافران شما- اهل مكه- از آنان بهترند يا براى شما در نبشتههاى آسمانى اماننامهاى [از عذاب] هست؟!
[44] بلكه مىگويند: ما گروهى هستيم هميار- يا انتقام گيرنده-.
[45] بزودى آن جمع شكست مىخورند و پشتكرده مىگريزند.
[46] بلكه وعدگاهشان رستاخيز است و رستاخيز سختتر و تلختر است.
[47] بزهكاران در گمراهى و آتش سوزانند.
[48] روزى كه آنان را بر رويهاشان در آتش مىكشند، [و گويندشان:] بچشيد عذاب سودن دوزخ را
[49] همانا ما هر چيزى را به اندازه آفريديم.
[50] و فرمان ما نيست جز يكى- يك سخن-، همچون يك چشم بر همزدن.
[51] و هر آينه همانندان شما را- كه گمراه بودند- هلاك ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرندهاى هست؟
[52] و هر كارى كه كردهاند در نبشتهها- نامههاى اعمال- هست.
[53] و هر [كار] خرد و كلانى نوشته شده است.
[54] همانا پرهيزگاران در بوستانها و [كنار] جويها باشند.
[55] در نشستگاهى راستين- بهشت جاودان- نزد پادشاهى توانا- خداى متعال-.