💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 15 captured on 2023-11-04 at 14:10:42. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2023-09-28)

➡️ Next capture (2024-06-20)

-=-=-=-=-=-=-

Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 15: The Rock (Al-Hijr)

Surahs

[1] الف، لام، را. اين است آيه‌هاى كتاب و قرآن روشن و روشن‌كننده.

[2] چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.

[3] واگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو سرگرمشان كند، زودا كه بدانند.

[4] و [مردم‌] هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر آنكه آن را نوشته‌اى- حكمى و سرنوشتى و زمانى- معلوم بود.

[5] هيچ امتى از سرآمد خود نه پيشى گيرد و نه واپس افتد.

[6] و گفتند: اى آن كسى كه قرآن بر او فرو آمده، همانا تو ديوانه‌اى

[7] اگر راست مى‌گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‌آرى؟

[8] ما فرشتگان را جز بحق فرو نفرستيم، و آنگاه ديگر [اين كافران‌] مهلت نيابند.

[9] همانا ما اين ذكر- ياد و پند قرآن- را فرو فرستاديم، و هر آينه ما نگاهدار آنيم.

[10] و هر آينه پيش از تو [فرستادگان خود را] در ميان گروه‌هاى پيشين فرستاديم.

[11] و هيچ فرستاده‌اى نمى‌آمدشان مگر آنكه او را استهزاء مى‌كردند.

[12] اينچنين آن

[13] [و حال آنكه‌] به آن ايمان نمى‌آورند، و آيين و روش پيشينيان [بر اين‌] رفته است [كه پيامبران را تكذيب و نعمت خداوند را ناسپاسى كنند].

[14] و اگر درى از آسمان بر آنان بگشاييم تا پيوسته در آن بالا روند [و قدرت و معجزات ما را بنگرند]،

[15] هر آينه گويند: چشمان ما را پوششى بر نهاده‌اند- ما را چشم‌بندى كرده‌اند-، بلكه ما گروهى جادوزده‌ايم.

[16] و هر آينه در آسمان برجهايى پديد كرديم و آن را از بهر بينندگان بياراستيم

[17] و آن را از [ورود] هر شيطان رانده‌شده‌اى نگاه داشتيم

[18] مگر آن كه دزدانه سخنى بشنود، كه شهابى روشن و آشكار دنبالش كند.

[19] و زمين را گسترديم و در آن كوه‌هاى استوار افكنديم و در آن از هر چيز سنجيده و به اندازه رويانيديم.

[20] و در آن براى شما و آنها كه شما روزى‌دهنده آنها نيستيد- پرندگان و حيوانات وحشى- اسباب زندگى و روزى قرار داديم.

[21] و هيچ چيزى نيست مگر آنكه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و آن را جز به اندازه معلوم فرو نمى‌فرستيم.

[22] و ما بادها را بارداركننده [درختان‌] فرستاديم، و از آسمان آبى فروفرستاده شما را از آن سيراب ساختيم و شما ذخيره‌كننده و نگاهدار آن نيستيد.

[23] و هر آينه ما زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و ما ميراث برانيم- پس از شما همه چيز در اختيار ماست-.

[24] و هر آينه ما پيشينيان شما را مى‌دانيم و پسينيان را هم مى‌دانيم.

[25] و همانا پروردگار تو [هنگام رستاخيز] آنان را برانگيزد و فراهم آرد، كه او استواركار و داناست.

[26] و هر آينه آدمى را از گلى خشك برآمده از لجنى بويناك آفريديم.

[27] و پريان را پيش از آن از آتش سوزان بى‌دود و نفوذكننده آفريديم.

[28] و [ياد كن‌] آنگاه كه پروردگار تو فرشتگان را گفت كه همانا من آفريننده‌ام آدميى را از گلى خشك برآمده از لجنى بويناك

[29] پس چون اندام او را درست و آراسته كردم و از روح خويش در او دميدم او را سجده‌كنان درافتيد.

[30] پس فرشتگان همگى سجده كردند،

[31] مگر ابليس كه سر باز زد از اينكه با سجده‌كنان باشد.

[32] [خداى‌] گفت: اى ابليس، تو را چيست كه با سجده‌كنان نباشى؟

[33] گفت: من نه آنم كه براى بشرى كه او را از گِلى خشك برآمده از لجنى بويناك آفريده‌اى سجده كنم.

[34] گفت: پس از آنجا بيرون رو كه تو رانده‌اى

[35] و همانا تا روز پاداش و كيفر بر تو لعنت است.

[36] گفت: خداوندا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى‌شوند مهلت ده.

[37] گفت: تو از مهلت‌يافتگانى

[38] تا روز آن هنگام دانسته.

[39] گفت: خداوندا، به سبب آنكه مرا به راه هلاكت افكندى هر آينه در زمين [باطل را] در نظرشان مى‌آرايم- آنان را خواهم فريفت- و همگيشان را به راه هلاكت مى‌برم،

[40] مگر آن بندگانت، از ميان آنان، كه پاك و ويژه و برگزيده تو باشند.

[41] [خداى‌] گفت: اين راهى است راست كه [نگاهداشت آن‌] بر من است.

[42] همانا تو را بر بندگان [ويژه‌] من دستيابى و چيرگى نيست، مگر روندگان راه هلاكت كه تو را پيروى كنند.

[43] و همانا دوزخ وعده‌گاه همه آنهاست

[44] آن را هفت در است كه هر درى را بخشى جداگانه از آنان

[45] همانا پرهيزگاران در بوستانها و چشمه‌سارهايند.

[46] [گويندشان:] به سلامت و ايمنى در آنها در آييد.

[47] و هر بدخواهى و كينه‌اى كه در سينه‌هاشان بود بركنديم برادرانى بر تخت هايى روياروى هم‌اند.

[48] در آنجا رنجى بديشان نرسد و از آنجا بيرونشان نكنند.

[49] بندگانم را خبر ده كه من آمرزگار و مهربانم

[50] و اينكه عذاب من عذاب دردناك است.

[51] و آنان را از مهمانان ابراهيم خبر ده.

[52] آنگاه كه بر او در آمدند و سلام گفتند. [ابراهيم‌] گفت: ما از شما هراسانيم.

[53] گفتند: مترس، ما تو را به پسرى دانا مژده مى‌دهيم.

[54] گفت: آيا مرا با آنكه پيرى به من رسيده مژده مى‌دهيد؟ به چه چيز مژده مى‌دهيد؟

[55] گفتند: تو را درست مژده داديم، پس از نوميدان مباش.

[56] گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگار خويش نوميد مى‌شود؟

[57] گفت: اى فرستادگان، كار شما چيست؟

[58] گفتند: ما به سوى گروهى بزهكار فرستاده شده‌ايم.

[59] مگر خاندان لوط، كه همگيشان را رهاننده‌ايم،

[60] جز زن او، كه مقدّر كرده‌ايم كه از ماندگان باشد [و هلاك شود].

[61] پس چون فرستادگان به نزد خاندان لوط آمدند،

[62] [لوط] گفت: شما گروهى ناشناخته و بيگانه‌ايد.

[63] گفتند: بلكه تو را چيزى آورده‌ايم كه در باره آن شك مى‌كردند- يعنى عذاب-.

[64] و تو را [خبر] راست و درست آورده‌ايم و ما راستگويانيم.

[65] پس به پاسى از شب خاندان خويش را بيرون بر و خود از پى آنها روانه شو، و هيچ يك از شما به واپس ننگرد، و به آنجا كه فرمانتان دهند برويد.

[66] و آن كار را به او وحى كرديم- يا خبر داديم- كه بيخ و بنياد آنان هنگامى كه بامداد كنند بريده و بركنده خواهد شد.

[67] و اهل آن شهر شادى‌كنان بيامدند.

[68] گفت: اينها مهمانان من‌اند، مرا رسوا مكنيد

[69] و از خدا بترسيد و مرا شرمنده مسازيد.

[70] گفتند: مگر ما تو را از [ميزبانى و حمايت‌] مردمان باز نداشته بوديم؟

[71] گفت: اينان دختران من‌اند- مى‌توانيد با آنان ازدواج كنيد- اگر مى‌خواهيد كارى بكنيد- يعنى اگر قصد زناشويى داريد-.

[72] به جان تو سوگند كه آنها در مستى و گمراهى خويش سرگشته و كوردل مى‌شدند.

[73] پس هنگام برآمدن آفتاب بانگ هولناك كشنده بگرفتشان

[74] آنگاه آن شهر را زير و رو كرديم و بر آنها سنگهايى از سجيل- سنگ گِل، كلوخى از سنگ و گِل- باريديم

[75] هر آينه در اين [داستان‌] هوشمندان را نشانه‌ها و عبرتهاست.

[76] و آن شهر- سدوم- هنوز بر سر راهى است كه بر جاى مانده است- كاروانيان در آن رفت‌وآمد دارند-.

[77] و هر آينه مؤمنان را در آن نشانه‌اى و عبرتى است.

[78] و همانا مردم ايكه- قوم شُعيب- ستمكار بودند.

[79] پس، از آنان كين ستانديم و هر آينه آن دو شهر- شهر لوط و شهر شعيب- بر رهگذرى آشكار و هويداست.

[80] و هر آينه مردم حِجر- ثمود، قوم صالح- فرستادگان را دروغگو شمردند.

[81] و نشانه‌هاى خود را به آنان داديم پس، از آنها رو گردانيدند.

[82] و از كوه‌ها خانه‌ها مى‌تراشيدند در حالى كه ايمن و آسوده بودند.

[83] پس بانگ عذاب هنگامى كه به بامداد در آمدند بگرفتشان.

[84] و آنچه مى‌كردند هيچ سودشان نداشت- عذاب را از آنان باز نداشت-.

[85] و ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست جز براستى و درستى نيافريديم، و قيامت هر آينه آينده است، پس درگذر، درگذشتن نيكو.

[86] همانا پروردگار تو هموست آفريدگار دانا.

[87] و هر آينه تو را «سبع المثانى» و قرآن بزرگ [قدر] داديم.

[88] چشمان خويش را به آنچه گروه‌هايى از آنان- كافران- را بدان برخوردارى داديم مگشاى- به دنيا داران منگر-، و بر آنان اندوه مخور [كه چرا ايمان نمى آورند] و بال خويش براى مؤمنان فرودآر- مؤمنان را فروتن باش، يا با ايشان به نرمى و مدارا زندگانى كن-.

[89] و بگو: همانا من بيم‌دهنده آشكارم [به عذابى كه بر شما فرود آيد]،

[90] آن سان كه [عذابى‌] بر بخش‌كنندگان فروفرستاديم

[91] آنها كه قرآن را پاره‌ها كردند- به سحر و شعر و كهانت و افسانه‌هاى پيشينيان نسبت دادند-

[92] به پروردگارت سوگند كه همگيشان را بازخواست مى‌كنيم،

[93] از آنچه مى‌كردند.

[94] پس آنچه را بدان فرمان يافتى آشكار كن و از مشركان روى بگردان.

[95] هر آينه ما تو را از استهزا كنندگان كفايت كرديم

[96] آنان كه با خداى يكتا خدايى ديگر گيرند، پس زودا كه [سرانجام گمراهى و كيفر خويش‌] بدانند.

[97] و هر آينه ما مى‌دانيم كه سينه‌ات بدانچه مى‌گويند تنگ مى‌گردد.

[98] پس پروردگارت را با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن و از سجده آرندگان باش.

[99] و پروردگارت را پرستش كن تا آنگاه كه تو را يقين- مرگ- فرا رسد.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud