💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.moezzi › 11 captured on 2023-09-28 at 17:59:40. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] کتابی است که استوار شد آیتهای آن و سپس تفصیل داده شده است از نزد حکیمی دانا
[2] که پرستش نکنید جز خدا را همانا منم برای شما از نزد او ترساننده و نویددهنده
[3] و آنکه آمرزش خواهید از پروردگار خویش و سپس بازگشت کنید بسوی او تا بهره دهد شما را بهرهای نکو تا سرآمدی نامبرده و بدهد به هر صاحب فضلی فضلش را و اگر پشت کردند همانا میترسم بر شما از عذاب روزی بزرگ
[4] بسوی خدا است بازگشت شما و او است بر هر چیز توانا
[5] همانا ایشان برمی تابند سینههای خود را تا پوشیده دارند از او همانا گاهی که میپوشند جامههای خود را میداند آنچه را نهان کنند و آنچه را آشکار سازند که او دانا است بدانچه در سینهها است
[6] و نیست جنبندهای در زمین مگر بر خدا است روزی او و میداند آرامشگاه و کوچگاه او را هرکدام است در کتابی آشکار
[7] و او است آنکه آفرید آسمانها و زمین را در شش روز و بود عرش او بر آب تا بیازماید شما را کدامیک نکوترید در کردار و اگر گوئی شمائید برانگیختگان پس از مرگ هر آینه گویند آنان که کفر ورزیدند نیست این جز جادوئی آشکار
[8] و اگر دور کنیم از ایشان عذاب را تا امّتی شمرده گویند چه بازدارد آن را همانا روزی که میآید ایشان را نیست برگرداننده از ایشان و فرود آمد بر ایشان آنچه بودند بدان استهزاءکنان
[9] و اگر چشانیم انسان را از خود رحمتی و سپس بگیریمش از او همانا او است نومید ناسپاس
[10] و اگر چشانیمش نعمتی بعد از رنجی که بدو رسیده است هر آینه گوید رفت بدیها از من همانا او است شادمان خودستای
[11] مگر آنان که صبر کردند و عمل صالح نمودند که آنان را است آمرزش و پاداشی بزرگ
[12] شاید توئی رهاکننده پارهای از آنچه وحی میشود بسوی تو و تنگ شود بدان سینه تو که گویند چرا بر او فرود نیامد گنجی یا نیامد با او فرشتهای جز این نیست که توئی بیمدهنده و خدا است بر هر چیزی وکیل
[13] یا گویند دروغ بسته است آن را بگو بیاورید ده سوره همانند آن دروغ پرداخته و بخوانید هر آن را که بتوانید جز خدا اگر هستید راستگویان
[14] پس اگر نپذیرفتند از شما بدانید که آنچه فرستاده شده است به علم خدا است و آنکه نیست خدائی جز او پس آیا هستید شما اسلامآورندگان
[15] آنان که خواهان زندگانی دنیا و زیور آنند تمام دهیم بدیشان کردار ایشان را در آن و ایشان در آن کم داده نشوند
[16] آنانند که نیست ایشان را در آخرت جز آتش و تباه است آنچه ساختند در آن و ناچیز است آنچه بودند میکردند
[17] آیا آنکه بر روشنائی است از پروردگار خود و از پیش آید گواهی از آن و پیش از آن است کتاب موسی پیشوا و رحمتی ایشان ایمان آرند بدان و آنکه کفر ورزد بدان از احزاب آتش است وعدهگاه او پس نباش در شکی از آن همانا آن است حقّ از پروردگار تو لیکن بیشتر مردم ایمان نمیآورند
[18] و کیست ستمگرتر از آنکه ببندد بر خدا دروغی را آنان عرض شوند بر پروردگار خویش و گویند گواهان اینانند آنان که دروغ گفتند بر پروردگار خویش همانا لعنت خدا باد بر ستمگران
[19] آنان که بازدارند از راه خدا و خواهندش کج و ایشانند به آخرت کافران
[20] آنان نیستند به عجزآرندگان در زمین و نیستشان جز خدا دوستانی افزوده شود برای ایشان عذاب نبودند بتوانند شنیدن را و نبودند که ببینند
[21] آنانند که زیان کردند خویشتن را و گم شد از ایشان آنچه بودند دروغ میبستند
[22] ناگزیر آنانند در آخرت زیانمندتران
[23] همانا آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند و زاری کردند بسوی پروردگار خویش آنانند یاران بهشت ایشانند در آن جاودانان
[24] مثَل دو گروه مانند کور و کر و بینا و شنوا است آیا یکسانند در مثَل آیا یادآور نمیشوید
[25] و همانا فرستادیم نوح را بسوی قومش که منم برای شما ترساننده آشکار
[26] که پرستش نکنید جز خدا را که میترسم بر شما از عذاب روزی دردناک
[27] پس گفتند گروهی که کفر ورزیدند از قومش نمیبینیمت جز بشری همانند خویش و نمیبینیم تو را که پیرویت کردهاند جز آنان که فرومایگان ما هستند نخستین بار و نمیبینیم شما را بر ما برتریی بلکه میپنداریم شما را دروغگویان
[28] گفت ای قوم من آیا دیدهاید که اگر باشم من بر روشنائی از پروردگار خود و بداد مرا رحمتی از نزدش پس پوشیده شد بر شما آیا وامیدارم شما بر آن حالی که هستید آنرا ناخوشدارندگان
[29] و ای قوم من نخواهم از شما بر آن مالی را نیست پاداشم جز بر خدا و نیستم دورکننده آنان که ایمان آوردند همانا ایشانند ملاقاتکننده پروردگار خویش لیکن بینم شما را گروهی که نمیدانید
[30] و ای قوم من که مرا یاری میکند از خدا اگر برانمشان آیا یادآور نمیشوید
[31] و نمیگویم به شما که نزد من است گنجهای خدا و ندانم ناپیدا را و نگویم که منم فرشته و نمیگویم بدانان که به خواری نگرد دیدگان شما هرگز ندهد خدا بدیشان خیری خدا داناتر است بدانچه در دلهای آنان است که میباشم در آن هنگام از ستمکاران
[32] گفتند ای نوح همانا با ما ستیزه کردی پس فزون کردی ستیزه ما را پس بیاور ما را آنچه به ما وعده دهی اگر هستی از راستگویان
[33] گفت جز این نیست که آورد شما را بدان خدا اگر خواهد و نیستید شما به عجزآرندگان
[34] و سود ندهد شما را اندرز من اگر خواهم شما را اندرز دهم اگر خواهد گمراهتان کند او است پروردگار شما و بسوی او بازگردانیده شوید
[35] یا گویند دروغ بسته است آن را بگو اگر دروغش بسته باشم بر من است گناهم و بیزارم از آنچه شما گناه کنید
[36] و وحی شد بسوی نوح که هرگز ایمان نیارند از قومت جز آنان که ایمان آوردند پس آزرده نشو از آنچه میکنند
[37] و بساز کشتی را به دیدگان ما و وحی ما و سخن نگوی با من در باره آنان که ستم کردند همانا ایشانند غرقشدگان
[38] و میساخت کشتی را و هرگاه بر او گذشتی گروهی از قومش مسخرهاش گرفتندی گفت اگر ما را مسخره کنید همانا ما شما را مسخره کنیم چنانکه بودید شما مسخره میکردید
[39] زود است بدانید که را آید عذابی که خوار سازدش و فرود آید بر او عذابی جایگزین
[40] تا گاهی که بیامد امر ما و بجوشید تنور گفتیم بار کن در آن از هرکدام دو جفت را و خاندان خویش را مگر آنکه بر او پیشی گرفته است سخن و آنان را که ایمان آوردند و ایمان نیاورده بود با او جز اندکی
[41] گفت سوار شوید در آن با نام خدا روان شدنش و لنگر انداختنش همانا پروردگار من است آمرزنده مهربان
[42] و آن روان بود بدیشان در موجی همانند کوهها و برخواند نوح فرزند خود را و بود بر کناری کهای پسرک من سوار شو با ما و نباش با کافران
[43] گفت زود است پناه برم به کوهی که نگه داردم از آب گفت نیست نگهدارندهای امروز از امر خدا مگر آن را که رحم کرده است و حایل شد میان ایشان موج پس شد از غرقشدگان
[44] و گفته شد ای زمین فروخور آب خویش را و ای آسمان بس کن و فرونشست آب و گذشت کار و استوار شد بر جودی و گفته شد دور باد برای گروه ستمگران
[45] و خواند نوح پروردگار خود را پس گفت پروردگارا همانا پسرم از خاندان من است و هر آینه وعده تو حقّ است و توئی بهترین حکمکنندگان
[46] گفت ای نوح نیست او از خاندان تو و همانا او کرداری است ناشایست پس نپرس مرا آنچه نیستت بدان دانشی همانا اندرزت گویم تا نباشی از نادانان
[47] گفت پروردگارا پناه برم به تو که بپرسمت آنچه را نباشد مرا دانشی بدان و اگر نیامرزی مرا و رحم نکنی بر من باشم از زیانکاران
[48] گفته شد ای نوح فرودآی با آرامشی از ما و برکتهائی بر تو و بر ملتهائی از آنان که با تو هستند و ملتهائی که زود است بهرهمندشان گردانیم و سپس برسد ایشان را از ما عذابی دردناک
[49] این از خبرهای ناپیدا است که وحی میفرستیمش به سویت و نبودهای که بدانی آنها را تو و نه قومت پیش از این پس بردبار شو همانا فرجام است از آن پرهیزکاران
[50] و بسوی عاد برادر ایشان هود را گفت ای قوم من پرستش کنید خدا را نیست شما را خداوندی جز او نیستید شما جز دروغآوران
[51] ای قوم من نخواهم از شما بر آن مزدی را نیست مزد من جز بر آنکه مرا آفریده است پس آیا بخرد نمییابید
[52] و ای قوم من آمرزش جوئید از پروردگار خود سپس بازگشت کنید بسوی او تا فرستد آسمان را بر شما ریزاریز و بیفزاید شما را نیروئی بر نیرویتان و پشت نکنید گنهکاران
[53] گفتند ای هود نیاوردی ما را نشانیی و نیستیم ما ترککننده خدایان خود به گفتار تو و نیستیم ما به تو ایمانآورندگان
[54] نگوئیم جز آنکه گرفته است تو را برخی از خدایان ما به بدی گفت همانا گواه گیرم خدا را و گواه باشید شما که بیزارم از آنچه شرک میورزید
[55] جز خدا پس آهنگ من کنید همگی و سپس مهلتم ندهید
[56] همانا توکل کردم بر خدا پروردگار من و پروردگار شما نیست جنبندهای جز آنکه او است گیرنده پیشانیش پروردگار من است بر راهی راست
[57] پس اگر پشت کردند همانا ابلاغ کردم به شما آنچه را بدان فرستاده شدم بسوی شما و برگیرد به جای شما پروردگار من قومی را غیر از شما و گزندش نرسانید به چیزی همانا پروردگار من است بر همه چیز نگهبان
[58] و هنگامی که بیامد امر ما رهانیدیم هود را و آنان که ایمان آوردند با او به رحمتی از ما و رهائیشان دادیم از عذابی انبوه
[59] و اینک عاد انکار کردند آیتهای پروردگار خود را و نافرمانی کردند پیمبران او را و پیروی کردند فرمان هر فرمانده خیرهسری را
[60] و پیرو شدند در این دنیا لعنتی را و در روز قیامت همانا عاد کفر ورزیدند به پروردگار خویش همانا دور باد برای عاد قوم هود
[61] و بسوی ثمود برادر ایشان صالح را گفت ای قوم من پرستش کنید خدا را نیست شما را خدائی جز او پدید آورده است شما را از زمین و استعمار کرده است شما را در آن پس استغفار کنید او را سپس بازگشت کنید بسوی او که پروردگار من نزدیک است و پذیرنده
[62] گفتند ای صالح همانا امیدواری ما بودی پیش از این آیا نهی کنی ما را از آنکه پرستیم آنچه را میپرستند پدران ما و مائیم در شکی از آنچه خوانیمان بدان به ریبافکننده
[63] گفت ای قوم من آیا دیدهاید که اگر بر رهبرئی از پروردگار خود باشم و آمده باشد مرا از او رحمتی پس که مرا یاری دهد از خدا اگر نافرمانیش کنم پس نیفزائید مرا جز زیانکاری
[64] و ای قوم من این است اشتر خدا برای شما آیتی پس بگذاریدش بچرد در زمین خدا و گردش نگردید به بدی که برگیرد شما را عذابی نزدیک
[65] پس پی کردند آن را پس گفت کامیاب مانید در خانه خود سه روز این است وعده نادروغ
[66] تا هنگامی که بیامد امر ما رهانیدیم صالح را و آنان که ایمان آوردند با او به رحمتی از ما و از خواریِ آن روز همانا پروردگار تو است نیرومند دادستان
[67] و بگرفت آنان را که ستم کردند خروشی پس شدند در خانههای خود مُردگان
[68] چنانکه گوئی سکونت نگزیدهاند در آنها همانا ثمود کفر ورزیدند به پروردگار خویش همانا دور باد برای ثمود
[69] و همانا آمدند فرستادگان ما ابراهیم را به مژده گفتند سلام گفت سلام پس درنگ ناکرده بیاورد گوساله بریان
[70] و هنگامی که دید دستهاشان نمیرسد بسوی آن ناشناسشان گرفت و برداشت از ایشان بیمی گفتند نترس که ما فرستاده شدیم بس��ی قوم لوط
[71] و زنش ایستاده بود پس خندید پس مژده دادیمش به اسحق و از پس اسحق یعقوب
[72] گفت ای وای آیا بزایم و منم پیری ناتوان و این است شوهر من پیری فرتوت همانا این است چیزی شگفت
[73] گفتند آیا شگفت مانی از کار خدا رحمت خدا و برکتهای او بر شما خاندان است همانا او است ستوده ارجمند
[74] تا گاهی که برفت از ابراهیم ترس و بیامدش مژده میستیزد با ما در باره قوم لوط
[75] همانا ابراهیم بردباری است نالانی است زاریکنان
[76] ای ابراهیم درگذر از این همانا بیامد امر پروردگار تو و همانا آینده است ایشان را عذابی نابازگردانیده
[77] و هنگامی که آمد فرستادگان ما لوط را به رنج شد از ایشان و تنگ آمدش بدیشان تاب و توان و گفت این است روزی سخت (خشمآگین)
[78] و بیامدندش قومش میشتافتند بسوی او و از پیش بودند میکردند بدیها را گفت ای قوم اینک دخترانم پاکیزهترند برای شما پس بترسید خدا را و خوارم نسازید در میهمانانم آیا نیست در شما مردی خردمند
[79] گفتند تو دانی نیست ما را در دختران تو کامی و هر آینه میدانی ما چه خواهیم
[80] گفت کاش مرا بر شما نیروئی میبود یا پناه میبردم به پایگاهی سخت
[81] گفتند ای لوط مائیم فرستادگان پروردگار تو هرگز نرسند به تو پس کوچ کن با خاندان خود در پارهای از شب و روی برنگرداند از شما هیچکس جز زن تو که وی را رسنده است آنچه ایشان را رسد همانا وعدهگاه آنان بامداد است آیا نیست بامداد نزدیک
[82] تا گاهی که بیامد امر ما گردانیدیم روی آن را زیر آن و باریدیم بر آن سنگهائی از سِجّیل (سنگ گِل) به رشتهکشیده
[83] نشاندارانی نزد پروردگار تو و نیست آن از ستمگران دور
[84] و بسوی مَدیَن برادر ایشان شُعیب را گفت ای قوم من پرستش کنید خدا را نیست شما را خداوندی جز او و کم ندهید پیمانه و ترازو را همانا بینم شما را در خوشی و ترسم بر شما از عذاب روزی فراگیرنده
[85] و ای قوم تمام دهید پیمانه و ترازو را به داد و کم ندهید به مردم چیزهای ایشان را و نکوشید (نتازید) در زمین تباهکاران
[86] بازمانده خدا بهتر است برای شما اگر هستید مؤمنان و نیستم من بر شما نگهبان
[87] گفتند ای شعیب آیا نمازت فرمانت دهد که رها کنیم آنچه را میپرستیدند پدران ما یا آنکه کنیم در مالهای خود هر آنچه خواهیم همانا توئی بردبار خردمند
[88] گفت ای قوم من آیا دیدهاید که اگر باشم بر نشانهای از پروردگارم و روزیم دهد از خویش روزئی نیکو و نخواهم مخالفت کنم شما را بسوی آنچه شما را از آن نهی میکنم نخواهم جز کارساختن (درست کردن) را هر چه توانم نیست موفق داشتم جز با خدا بر او تکیه نمودم و بسوی او زاری کنم
[89] و ای قوم به گناه نیندازد شما را مخالفت من تا برسد شما را مانند آنچه رسیده است قوم نوح را یا قوم هود را یا قوم صالح را و نیست قوم لوط از شما دور
[90] و استغفار کنید پروردگار خویش را پس توبه کنید بسوی او همانا پروردگار من است مهربانی دوستدار
[91] گفتند ای شعیب درنمییابیم بسیاری از آنچه گوئی و همانا بینیمت میان ما ناتوان و اگر نبودند کسان تو هر آینه سنگسارت میکردیم و نیستی تو بر ما برتر
[92] گفت ای قوم آیا کسان من عزیزترند نزد شما از خدا و برگرفتید او را از پس خویش به پشت افکنده همانا پروردگار من است بدانچه میکنید فراگیرنده
[93] و ای قوم عمل کنید با توانائی خویش که منم عملکننده زود است بدانید که را آید عذابی که خوار سازدش و کیست آنکه او است دروغگوی و چشم به راه باشید که منم با شما چشم به راه
[94] و هنگامی که بیامد امر ما رهانیدیم شعیب را و آنان که ایمان آوردند با او به رحمتی از ما و بگرفت آنان را که ستم کردند خروشی پس شدند در خانههای خویش مُردگان
[95] چنانکه گوئی نبودهاند در آن هرگز همانا دور باد برای مَدین چنانکه دور شدند ثمود
[96] و همانا فرستادیم موسی را به آیتهای ما و فرمانروائی آشکار
[97] بسوی فرعون و کسانش پس پیروی کردند امر فرعون را و نیست امر فرعون رهنمون
[98] پیشوا شود قوم خویش را روز قیامت پس درآوردشان در آتش و چه زشت آبشخوری است فرود آمده بر آن
[99] و پیرو شدند در این لعنتی را و روز قیامت چه زشت است میهمانان پذیرائیشده
[100] این از داستان شهرها است که میسرائیم بر تو از آنها است ایستاده و درویده
[101] و ستم نکردیم بر ایشان و لیکن ستم کردند خویش را پس بینیاز نکرد از ایشان خدایانشان که میخواندند جز خدا به چیزی گاهی که بیامد امر پروردگار تو و نیفزودشان جز تباهی
[102] و بدینسان گرفتن پروردگار تو گاهی که گرفت شهرها را حالی که ستمکار بودند همانا گرفتن او است دردناک سخت
[103] همانا در این است آیتی برای آن که بترسد عذاب آخرت را این است روزی که گردآورده شود برای آن مردم و این است روزی گواهی شده
[104] و پس نیندازیمش مگر تا سرآمدی شمرده
[105] روزی که آید سخن نگوید کسی جز به رخصت او پس از ایشان است بدبخت و نیکبخت
[106] پس آنان که بدبخت شدند در آتش ایشان را است در آن آه و ناله (آهی که برآید و فرو رود)
[107] جاودانند در آن مادامی که آسمانها است و زمین جز آنچه خواهد پروردگار تو که پروردگار تو کننده است آنچه را خواهد
[108] و اما آنان که نیکبخت شدند پس در بهشت جاودانند در آن مادامی که آسمانها و زمین است جز آنچه خواهد پروردگار تو بخششی نابریده یا بیکران
[109] پس نباش در تردیدی از آنچه میپرستند اینان نمیپرستند مگر چنانکه پرستیدند پدران ایشان از پیش و همانا پردازندهایم بدیشان بهره ایشان را ناکاسته
[110] و همانا دادیم به موسی کتاب را پس اختلاف شد در آن و اگر نبود سخنی که پیش گرفته است از پروردگار تو هر آینه قضاوت میشد میان ایشان و همانا ایشانند در شکی از آن به ریب افکننده
[111] و هر کدام را هر آینه بپردازد بدیشان پروردگار تو کردارهای ایشان را همانا او است بدانچه میکنند آگاه
[112] پس پایدار باش چنانکه مأمور شدی و آنان که توبه کردند با تو و سرکشی نکنید که او بدانچه میکنید بینا است
[113] و نگروید بسوی آنان که ستم کردند که میرسد شما را آتش و نمیباشد شما را جز خدا دوستانی و سپس یاری نمیشوید
[114] و بپای دار نماز را هر دو سر روز و پارههائی از شب همانا خوبیها میبرند بدیها را این است یادآوردنی برای یادآرندگان
[115] و صبر کن که خدا تباه نکند پاداش نکوکاران را
[116] پس چرا نبود از قرنهای پیش از شما بازماندگانی که نهی کنند از تباهکاری در زمین مگر کمی از آنان که نجات دادیم از ایشان و پیروی کردند ستمگران آنچه را کامرانی نمودند در آن و شدند بزهکاران
[117] و نیست پروردگار تو که بکشد شهرها را به ستم و مردمان آنهایند اصلاحکنندگان (درستکاران)
[118] و اگر میخواست پروردگار تو هر آینه میگردانید مردم را یک ملت و پیوسته اختلافکنندگان باشند
[119] مگر آنکه رحم کند پروردگار تو و برای این بیافریدستشان و تمام شد سخن پروردگار تو که همانا پُر سازم دوزخ را از جنیان و مردم همگی
[120] و هر کدام را خوانیم بر تو از داستانهای پیمبران آنچه استوار داریم بدان دلت را و بیامده است تو را در این حقّ و اندرزی و یادآوردنی برای مؤمنان
[121] بگو بدانان که ایمان نمیآورند عمل کنید بر توانائی خویش که مائیم عملکنندگان
[122] و منتظر باشید که مائیم منتظران
[123] و خدای را است ناپیدای آسمانها و زمین و بسوی او بازگردانیده شود امر همه آن پس او را پرستش کن و بر او توکّل کن و نیست پروردگار تو غافل از آنچه میکنید