💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 56 captured on 2022-07-16 at 19:10:27. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] آنگاه كه آن رخداد- رستاخيز- رخ دهد
[2] كه در رخدادش دروغى نيست
[3] فرونهنده است و بردارنده.
[4] آنگاه كه زمين سخت جنبانده شود
[5] و كوهها خرد و ريز ريز شوند
[6] پس چون گرد و غبار پراكنده گردند.
[7] و شما سه گروه باشيد:
[8] خجستگان و سعادتمندان، خجستگان چه باشند؟
[9] و شومان و بدبختان، شومان و بدبختان چه باشند؟
[10] و پيشىگيرندگان- به ايمان و جهاد و طاعت-، آن پيشىگيرندگان
[11] ايشانند نزديكداشتگان
[12] در بهشتهاى پُر نعمت
[13] بسيارى از پيشينياناند- از امّتهاى پيامبران پيشين-
[14] و اندكى از پسينيان- امت رسول اللّه
[15] بر تختهاى بافته- به زر و گوهر و مرواريد-،
[16] روياروى هم بر آنها تكيه زدهاند.
[17] پسرانى هماره نوجوان [به خدمت] پيرامون ايشان مىگردند،
[18] با صراحىها و كوزهها و جامهايى از مىْ صافى گوارا،
[19] كه از [نوشيدن] آن سر درد نگيرند و مست و بىخرد نشوند.
[20] و از هر ميوهاى كه برگزينند.
[21] و از گوشت مرغانى كه بخواهند.
[22] و دوشيزگانى با چشمهاى سياه و درشت،
[23] همچون مرواريد پوشيده در صدف- كه هوا در آن اثر نكند و صفا و روشنىاش بر جاى باشد-
[24] به پاداش آنچه مىكردند.
[25] در آنجا سخن بيهوده و گنهآلود نشنوند.
[26] مگر گفتارى: سلام، سلام.
[27] و ياران دست راست- خجستگان و سعادتمندان-، دست راستيان چه باشند؟
[28] در [زير] كنارهايى بىخار،
[29] و درخت موزى كه ميوهاش بر هم چيده باشد،
[30] و سايهاى كشيده و پيوسته،
[31] و آبى هماره روان،
[32] و ميوهاى بسيار،
[33] نه بريده- قطع نشود- و نه بازداشته- از خوردن-.
[34] و فرشهايى برافراشته- بر تختهاى بلند افكندهشده، يا گرانبها-.
[35] ما ايشان را آفريدهايم، آفرينشى نو- يا: آفرينشى ويژه كه هرگز دگرگونى نيابد، پير نشوند و زيبايى خود را از دست ندهند-.
[36] و آنان را دوشيزگانى ساختهايم،
[37] شوىدوستانى همسال- با يكديگر و با شوهران-،
[38] براى ياران دست راست- خجستگان و سعادتمندان-.
[39] كه گروهى از پيشينيانند،
[40] و گروهى از پسينيان.
[41] و ياران دست چپ- شومان و بدبختان-، دست چپيان چه باشند؟
[42] در آتشين بادى سوزان و آبى جوشان،
[43] و سايهاى از دودى سخت سياه،
[44] نه سرد- زيرا از دود دوزخ است- و نه خوش.
[45] زيرا كه اينان پيش از اين- عذاب- سرمست از كامرانى بودند.
[46] و بر گناه بزرگ- شرك، يا پيمانشكنى، يا سوگند بزرگ بر انكار بعث- پاى مىفشردند،
[47] و مىگفتند: آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم باز زنده و برانگيخته مى شويم؟
[48] و آيا پدران پيشين ما نيز [زنده و برانگيخته مىشوند]؟
[49] بگو: هر آينه پيشينيان و پسينيان،
[50] [همگان] به هنگام آن روز دانسته شده گردآورى و فراهم مىشوند.
[51] و آنگاه شما اى گمراهان دروغانگار،
[52] هر آينه از درخت زقّوم مىخوريد،
[53] و شكمها را از آن پُر مىكنيد،
[54] آنگاه روى آن، از آب جوشان مىآشاميد،
[55] و چنان آشامندهايد كه شتران تشنه مىآشامند.
[56] اين است پذيرائى آنها در روز حساب و پاداش.
[57] ما شما را آفريدهايم- و از آينده شما باخبريم-، پس چرا باور نمىداريد؟
[58] آيا آب منى را كه مىريزيد- نطفهاى را كه در رحم زنان مىافكنيد- ديدهايد؟
[59] آيا شما آن را مىآفرينيد- نقشبندى مىكنيد- يا ما آفرينندهايم؟
[60] ما مرگ را ميان شما مقدّر كرديم، و كسى بر ما پيشى نگرفته و ناتوان نيستيم،
[61] از آنكه به جاى شما ديگرانى همچون شما آوريم. و شما را در آنچه- در صورت و هيئتى يا در عالمى كه- نمىدانيد از نو بيافرينيم.
[62] و هر آينه شما آفرينش نخست- زندگى دنيوى- را دانستهايد، پس چرا ياد نمىكنيد و پند نمىگيريد؟
[63] آيا آنچه مىكاريد ديدهايد؟
[64] آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم؟
[65] اگر بخواهيم آن را گياهى در هم شكسته- يا كاهى بىدانه- مىگردانيم پس سراسيمه و در شگفت بمانيد،
[66] [و گوييد:] راستى كه ما زيان كرده و تاوان زدهايم.
[67] بلكه ما بىبهره ماندهايم.
[68] آيا آبى را كه مىآشاميد ديدهايد؟
[69] آيا شما آن را از ابر فرو آوردهايد يا ما فروآرندهايم؟
[70] اگر بخواهيم آن را تلخ و شور مىگردانيم پس چرا سپاس نمىگزاريد؟
[71] آيا آتشى را كه مىافروزيد ديدهايد؟
[72] آيا درخت آن را شما پديد آوردهايد يا ما پديدآرندهايم؟
[73] ما آن را يادكردى ساختيم- كه چون آن را ببينند آتش دوزخ را ياد كنند- و كالايى براى صحرانشينان.
[74] پس نام پروردگار بزرگ خود را به پاكى ياد كن.
[75] پس سوگند به فروشدنگاه- يا جايگاه- ستارگان
[76] و همانا اين سوگندى است بزرگ، اگر بدانيد
[77] كه هر آينه اين قرآنى است گرامى و ارجمند،
[78] در كتابى پوشيده و نگاهداشته- لوح محفوظ-
[79] كه جز پاكشدگان و پاكيزگان به آن دست نمىرسانند،
[80] فروفرستادهاى است از پروردگار جهانيان.
[81] پس آيا به اين سخن بىاعتنايى و سهلانگارى مىكنيد؟!
[82] و روزى- بهره- خود را [از آن] اين مىسازيد كه [آن را] دروغ انگاريد؟!
[83] پس چرا چون [جان] به گلوگاه رسد- هنگام مرگ-،
[84] و شما آن هنگام مىنگريد- به آن كه در حال جاندادن است-
[85] در حالى كه ما به او از شما نزديكتريم، ولى شما نمىبينيد
[86] پس چرا اگر شما [برانگيختنى و] جزادادنى نيستيد- يعنى اگر رستاخيز را باور نداريد-،
[87] او را باز نمىگردانيد، اگر راست مىگوييد؟!
[88] و اما اگر از نزديكداشتگان- مقربان- باشد،
[89] پس آسانى- هنگام مرگ و پس از آن در برزخ و رستاخيز- و روزى جاودانى- يا گياه خوشبو- و بهشت پُر نعمت [فراروى اوست].
[90] و اما اگر از ياران دست راست- اهل سعادت- باشد،
[91] پس تو را از ياران دست راست سلام است.
[92] و اما اگر از دروغانگاران گمراه باشد،
[93] پس پذيرايى [او] از آبى جوشان است.
[94] و به دوزخ در آمدن و سوختن.
[95] هر آينه اين، آن سخن راست بىگمان و درست است.
[96] پس نام پروردگار بزرگت را به پاكى ياد كن.