💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.ayati › 19 captured on 2022-07-16 at 18:38:50. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

AbdolMohammad Ayati, Surah 19: Mary (Maryam)

Surahs

[1] كاف، ها، يا، عين، صاد.

[2] بيان بخشايش پروردگارت بر بنده خود زكريّا است.

[3] آنگاه كه پروردگارش را در نهان ندا داد.

[4] گفت: اى پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پيرى سفيد شده است و هرگز در دعا به درگاه تو، اى پروردگار من، بى‌بهره نبوده‌ام.

[5] من پس از مرگ خويش، از خويشاوندانم بيمناكم و زنم نازاينده است. مرا از جانب خود فرزندى عطا كن،

[6] كه ميراثبر من و ميراثبر خاندان يعقوب باشد و او را، اى پروردگار من، شايسته و پسنديده گردان.

[7] اى زكريّا، ما تو را به پسرى به نام يحيى مژده مى‌دهيم. از اين پيش كسى را همنام او نساخته‌ايم.

[8] گفت: اى پروردگار من، مرا از كجا پسرى باشد، حال آنكه زنم نازاينده است. و من خود در پيرى به فرتوتى رسيده‌ام.

[9] گفت: پروردگارت اينچنين گفته است: اين براى من آسان است و تو را كه پيش از اين چيزى نبوده‌اى بيافريده‌ام.

[10] گفت: اى پروردگار من، به من نشانى بنماى. گفت: نشان تو اين است كه سه شب و سه روز با مردم سخن نگويى بى‌هيچ آسيبى.

[11] از محراب به ميان قوم خود بيرون آمد و به آنان اعلام كرد كه: صبح و شام تسبيح گوييد.

[12] اى يحيى، كتاب را به نيرومندى بگير. و در كودكى به او دانايى عطا كرديم.

[13] و به او شفقت كرديم و پاكيزه‌اش ساختيم و او پرهيزگار بود.

[14] به پدر و مادر نيكى مى‌كرد و جبار و گردنكش نبود.

[15] سلام بر او؛ روزى كه زاده شد و روزى كه مى‌ميرد و روزى كه ديگر بار زنده برانگيخته مى‌شود.

[16] در اين كتاب مريم را ياد كن، آنگاه كه از خاندان خويش به مكانى رو به سوى برآمدن آفتاب، دورى گزيد.

[17] ميان خود و آنان پرده‌اى كشيد و ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانى تمام بر او نمودار شد.

[18] مريم گفت: از تو به خداى رحمان پناه مى‌برم، كه پرهيزگار باشى.

[19] گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسرى پاكيزه ببخشم.

[20] گفت: از كجا مرا فرزندى باشد، حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من بدكاره هم نبوده‌ام.

[21] گفت: پروردگار تو اينچنين گفته است: اين براى من آسان است. ما آن پسر را براى مردم آيتى و بخشايشى كنيم و اين كارى است حتمى و پايان يافته.

[22] پس به او آبستن شد و او را با خود به مكانى دورافتاده برد.

[23] درد زاييدن او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد. گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و از يادها فراموش شده بودم.

[24] كودك از زير او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زير پاى تو جوى آبى روان ساخت.

[25] نخل را بجنبان تا خرماى تازه چيده برايت فرو ريزد.

[26] پس اى زن، بخور و بياشام و شادمان باش و اگر از آدميان كسى را ديدى بگوى: براى خداى رحمان روزه نذر كرده‌ام و امروز با هيچ بشرى سخن نمى‌گويم.

[27] كودك را برداشت و نزد قوم خود آورد. گفتند: اى مريم، كارى قبيح كرده‌اى.

[28] اى خواهر هارون، نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زنى بدكاره.

[29] به فرزند اشاره كرد. گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم.

[30] كودك گفت: من بنده خدايم، به من كتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است.

[31] و هر جا كه باشم مرا بركت داده و تا زنده‌ام به نماز و زكات وصيت كرده است.

[32] و نيز نيكى كردن به مادرم. و مرا جبار و شقى نساخته است.

[33] سلام بر من؛ روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌ميرم و روزى كه ديگر بار زنده برانگيخته مى‌شوم.

[34] اين است عيسى بن مريم -به سخن حق- همان كه در باره او در ترديد بودند.

[35] نسزد خداوند را كه فرزندى برگيرد. منزه است. چون اراده كارى كند، مى‌گويد: موجود شو. پس موجود مى‌شود.

[36] و اللّه پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد، كه راه راست اين است.

[37] گروه‌ها با هم اختلاف كردند، پس واى بر كافران به هنگام حضور در آن روز بزرگ.

[38] چه خوب مى‌شنوند و چه خوب مى‌بينند آن روز كه نزد ما مى‌آيند. ولى ستمكاران امروز در گمراهى آشكارى هستند.

[39] آنان را از روز حسرت كه كار به پايان آمده و آنان همچنان در حال غفلت و بى‌ايمانى هستند بترسان.

[40] هر آينه ما زمين و هر كه را بر روى آن است به ارث مى‌بريم و همه به نزد ما بازگردانده مى‌شوند.

[41] و در اين كتاب ابراهيم را ياد كن كه او پيامبرى راستگو بود.

[42] آنگاه كه پدرش را گفت: اى پدر، چرا چيزى را كه نه مى‌شنود و نه مى‌بيند و نه هيچ نيازى از تو برمى‌آورد، مى‌پرستى؟

[43] اى پدر، مرا دانشى داده‌اند كه به تو نداده‌اند. پس، از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم.

[44] اى پدر، شيطان را مپرست، زيرا شيطان خداى رحمان را نافرمان بود.

[45] اى پدر، مى‌ترسم عذابى از جانب خداى رحمان به تو رسد و تو دوستدار شيطان باشى.

[46] گفت: اى ابراهيم، آيا از خدايان من بيزار هستى؟ اگر بازنايستى سنگسارت مى‌كنم. اكنون زمانى دراز از من دور باش.

[47] گفت: تو را سلامت باد. از پروردگارم برايت آمرزش خواهم خواست. زيرا او بر من مهربان است.

[48] از شما و از آن چيزهايى كه به جاى خداى يكتا مى‌خوانيد كناره مى‌گيرم و پروردگار خود را مى‌خوانم، باشد كه چون پروردگارم را بخوانم محروم نشوم.

[49] چون از آنها و آنچه جز خداى يكتا مى‌پرستيدند كناره گرفت، اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و همه را پيامبرى داديم،

[50] و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.

[51] و در اين كتاب، موسى را ياد كن. او بنده‌اى مخلص و فرستاده‌اى پيامبر بود.

[52] و او را از جانب راست كوه طور ندا داديم و نزديكش ساختيم تا با او راز گوييم.

[53] و از رحمت خود برادرش هارون پيامبر را به او بخشيديم.

[54] و در اين كتاب اسماعيل را ياد كن. او درست‌قول و فرستاده‌اى پيامبر بود،

[55] و خاندان خود را به نماز و زكات امر مى‌كرد و نزد پروردگارش شايسته و پسنديده بود.

[56] و در اين كتاب ادريس را ياد كن. او راست‌گفتارى پيامبر بود.

[57] او را به مكانى بلند فرا برديم.

[58] اينان گروهى از پيامبران بودند كه خدا به آنان انعام كرده بود، از فرزندان آدم و فرزندان آنان كه با نوح در كشتى نشانديم و فرزندان ابراهيم و اسرائيل و آنها كه هدايتشان كرديم و برگزيديمشان. و چون آيات خداى رحمان بر آنان تلاوت مى‌شد، گريان به سجده مى‌افتادند.

[59] سپس كسانى جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع گذاشتند و پيرو شهوات گرديدند و به زودى به غى خواهند افتاد،

[60] مگر آن كس كه توبه كرد و ايمان آورد و كارهاى شايسته كرد. اينان به بهشت داخل مى‌شوند و هيچ مورد ستم قرار نمى‌گيرند.

[61] بهشتهاى جاويد كه خداى رحمان در غيب به بندگان خويش وعده كرده است و وعده او فرا خواهد رسيد.

[62] در آنجا سخن لغو نمى‌شنوند، گفتارشان سلام است. و روزيشان هر صبح و شام آماده است.

[63] اين همان بهشتى است كه به بندگانمان، آنها كه پرهيزگارى كرده‌اند، عطا مى‌كنيم.

[64] و ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمى‌آييم. آنچه در پيش روى ما و پشت سر ما و ميان اين دو قرار دارد از آنِ اوست. و پروردگار تو فراموشكار نيست.

[65] پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دوست. او را بپرست و در پرستش شكيبا باش. آيا همنامى براى او مى‌شناسى؟

[66] آدمى مى‌گويد: آيا زمانى كه بميرم، زنده از گور بيرون آورده خواهم شد؟

[67] و آدمى به ياد ندارد كه او را پيش از اين آفريده‌ايم و او خود چيزى نبوده است؟

[68] به پروردگارت سوگند، آنها را با شيطانها گردمى‌آوريم؛ آنگاه همه را در اطراف جهنم به زانو مى‌نشانيم.

[69] آنگاه از هر گروه كسانى را كه در برابر خداى رحمان بيشتر سركشى كرده‌اند جدا مى‌كنيم.

[70] و ما آنهايى را كه سزاوارتر به داخل شدن در آتش و سوختن در آن باشند، بهتر مى‌شناسيم.

[71] و هيچ يك از شما نيست كه وارد جهنم نشود، و اين حكمى است حتمى از جانب پروردگار تو.

[72] آنگاه پرهيزگاران را نجات مى‌دهيم و ستمكاران را همچنان به زانونشسته در آنجا وامى‌گذاريم.

[73] چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، كافران به مؤمنان مى‌گويند: كدام يك از دو فرقه را جايگاه بهتر و محفل نيكوتر است؟

[74] پيش از آنها چه بسا مردمى را به هلاكت رسانيده‌ايم كه از حيث اثاث و منظر بهتر از آنها بودند.

[75] بگو: هر كس كه در گمراهى باشد، خداى رحمان او را به فزونى مدد مى‌رساند، تا آنگاه آنچه را به او وعده داده شده است بنگرد: يا عذاب و يا قيامت. آنگاه خواهند دانست كه چه كسى را جايگاه بدتر و سپاه ناتوان‌تر است.

[76] و خدا بر هدايت آنان كه هدايت يافته‌اند خواهد افزود و نزد پروردگار تو پاداش و نتيجه كردارهاى شايسته‌اى كه باقى‌ماندنى‌اند بهتر است.

[77] آيا آن كسى را كه به آيات ما كافر بود ديدى كه مى‌گفت: البته به من مال و فرزند داده خواهد شد.

[78] آيا از غيب آگاهى داشت، يا از خداى رحمان پيمان گرفته بود؟

[79] نه چنين است. آنچه مى‌گويد خواهيم نوشت و البته بر عذابش خواهيم افزود.

[80] آنچه را كه مى‌گويد از او مى‌ستانيم تا تنها نزد ما بيايد.

[81] و به غير از اللّه خدايانى اختيار كردند تا سبب عزتشان گردند.

[82] نه چنين است. به زودى عبادتشان را انكار كنند و به مخالفتشان برخيزند.

[83] آيا نديده‌اى كه ما شياطين را به سوى كافران فرستاديم تا آنها را برانگيزند؟

[84] پس تو بر آنان شتاب مكن كه ما روزهايشان را به دقت مى‌شماريم.

[85] روزى كه پرهيزگاران را نزد خداى رحمان سواره گرد آوريم.

[86] و مجرمان را تشنه‌كام به جهنم برانيم.

[87] از شفاعت بى‌نصيبند، مگر آن كس كه با خداى رحمان پيمانى بسته باشد.

[88] گفتند: خداى رحمان صاحب فرزندى است.

[89] هر آينه سخنى زشت آورده‌ايد.

[90] نزديك است كه از اين سخن آسمانها بشكافند و زمين شكافته شود و كوه‌ها فروافتند و در هم ريزند،

[91] زيرا براى خداى رحمان فرزندى قائل شده‌اند.

[92] خداى رحمان را سزاوار نيست كه صاحب فرزندى باشد.

[93] هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست مگر آنكه به بندگى سوى خداى رحمان بيايد.

[94] او همه را حساب كرده و يك‌يك شمرده است.

[95] و همگيشان در روز قيامت تنها نزد او مى‌آيند.

[96] خداى رحمان كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، محبوب همه گرداند.

[97] اين قرآن را بر زبان تو آسان كرديم تا پرهيزگاران را مژده دهى و ستيزه‌گران را بترسانى.

[98] و چه بسيار مردمى را پيش از آنها هلاك كرده‌ايم. آيا هيچ يك از آنها را مى‌يابى يا حتى اندك آوازى از آنها مى‌شنوى؟

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud