💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.ayati › 6 captured on 2022-07-16 at 18:38:17. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] ستايش از آن خداوندى است كه آسمانها و زمين را بيافريد و تاريكيها و روشنايى را پديدار كرد، با اين همه، كافران با پروردگار خويش ديگرى را برابر مىدارند.
[2] اوست كه شما را از گِل بيافريد و عمرى مقرر كرد: مدتى در نزد او معين. با اين همه، ترديد مىورزيد.
[3] در آسمانها و زمين، اوست كه خداوند است. نهان و آشكارتان را مىداند و از كردارتان آگاه است.
[4] و هيچ آيهاى از آيات پروردگارشان بر ايشان نازل نشد، جز آنكه از آن رويگردان شدند.
[5] چون سخن حق بر آنها عرضه شد، تكذيبش كردند. پس به زودى، خبر چيزهايى كه به ريشخندشان مىگرفتند به آنها خواهد رسيد.
[6] آيا نديدهاند كه پيش از آنها چه مردمى را هلاك كردهايم؟ مردمى كه در زمين مكانتشان داده بوديم. آنچنان مكانتى كه به شما ندادهايم. و برايشان از آسمان بارانهاى پى در پى فرستاديم و رودها از زير پايشان روان ساختيم. آنگاه به كيفر گناهانشان هلاكشان كرديم و پس از آنها مردمى ديگر پديد آورديم.
[7] حتى اگر كتابى نوشته بر روى كاغذ بر تو نازل مىكرديم و آن را با دست خويش لمس مىكردند، باز هم آن كافران مىگفتند كه اين جز جادويى آشكار نيست.
[8] و گفتند: چرا فرشتهاى بر او نازل نشده است؟ اگر فرشتهاى مىفرستاديم كه كار به پايان مىرسيد و به آنها هيچ مهلتى داده نمىشد.
[9] و اگر آن پيامبر را از ميان فرشتگان بر مىگزيديم باز هم او را به صورت مردى مىفرستاديم و اين خلط و اشتباه كه پديد آوردهاند بر جاى مىنهاديم.
[10] پيامبرانى را هم كه پيش از تو بودند مسخره مىكردند. پس مسخرهكنندگان را عذابى كه به ريشخندش مىگرفتند فروگرفت.
[11] بگو: در روى زمين بگرديد و بنگريد كه پايان كار تكذيبكنندگان چگونه بوده است.
[12] بگو: از آن كيست آنچه در آسمانها و زمين است؟ بگو: از آن خداست. بخشايش را بر خود مقرر داشته، همه شما را در روز قيامت -كه در آن ترديدى نيست- گرد مىآورد. آنان كه به زيان خويش كار كردهاند، ايمان نمىآورند.
[13] از آن اوست هر چه در شب و روز جاى دارد و اوست شنوا و دانا.
[14] بگو: آيا ديگرى جز خدا را به دوستى گيرم كه آفريننده آسمانها و زمين است و مىخوراند و به طعامش نياز نيست؟ بگو: هر آينه من مأمور شدهام كه نخستين كسى باشم كه تسليم امر خدا شده باشد. پس، از مشركان مباش.
[15] بگو: از عذاب آن روز بزرگ مىترسم اگر از پروردگارم فرمان نبرم.
[16] در آن روز، عذاب را از هر كه بگردانند مورد رحمت خدا واقع شده است، و اين كاميابى آشكارى است.
[17] اگر خدا به تو محنتى برساند، هيچ كس جز او دفعش نتواند كرد، و اگر به تو خيرى برساند بر هر كارى تواناست.
[18] و اوست قاهرى بالاتر از همه بندگان خويش و دانا و آگاه است.
[19] بگو: شهادت چه كسى از هر شهادتى بزرگتر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن بر من وحى شده است تا شما را و هر كس را كه به او برسد بيم دهم. آيا شهادت مىدهيد كه با اللّه خدايان ديگرى هم هستند؟ بگو: من شهادت نمىدهم. بگو: جز اين نيست كه او خدايى است يكتا و از آنچه با او شريك مىسازيد بيزارم.
[20] اهل كتاب او را چنان مىشناسند كه فرزندان خود را، اينان كه به خود زيان مىرسانيدند ايمان نمىآورند.
[21] چه كسى است ستمكارتر از آنكه به خدا دروغ مىبندد يا آيات او را دروغ مىانگارد؟ هر آينه ستمكاران را رستگارى نيست.
[22] روزى همه را گرد آوريم، سپس به آنها كه شرك آوردهاند بگوييم: آن كسان كه مىپنداشتيد كه شريكان خدايند اكنون كجايند؟
[23] عذرى كه مىآورند جز اين نيست كه مىگويند: سوگند به خدا پروردگار ما كه ما مشرك نبودهايم.
[24] بنگر كه چگونه بر خود دروغ بستند و آن دروغها كه ساخته بودند ناچيز گرديد.
[25] بعضى از آنها به سخن تو گوش مىدهند ولى ما بر دلهايشان پردهها افكندهايم تا آن را درنيابند و گوشهايشان را سنگين كردهايم. و هر معجزهاى را كه بنگرند بدان ايمان نمىآورند. و چون نزد تو آيند، با تو به مجادله پردازند. كافران مىگويند كه اينها چيزى جز اساطير پيشينيان نيست.
[26] اينان مردم را از پيامبر بازمىدارند و خود از او كناره مىجويند و حال آنكه نمىدانند كه تنها خويشتن را به هلاكت مىرسانند.
[27] اگر آنها را در آن روز كه در برابر آتش نگاهشان داشتهاند بنگرى، مىگويند: اى كاش ما را باز گردانند تا آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان باشيم.
[28] نه، آنچه را كه از اين پيش پوشيده مىداشتند اكنون برايشان آشكار شده، اگر آنها را به دنيا بازگردانند، باز هم به همان كارها كه منعشان كرده بودند باز مىگردند. اينان دروغگويانند.
[29] و گفتند: جز اين زندگى دنيوى ما هيچ نيست و ما ديگر بار زنده نخواهيم شد.
[30] و اگر ببينى آن هنگام را كه در برابر پروردگارشان ايستادهاند، خدا مىگويد: آيا اين به حق نبود؟ گويند: آرى، سوگند به پروردگارمان. گويد: به كيفر آنكه كافر بودهايد عذاب خدا را بچشيد.
[31] زيان كردند آنهايى كه ديدار با خدا را دروغ پنداشتند. و چون قيامت به ناگهان فرا رسد، گويند: اى حسرتا بر ما به خاطر تقصيرى كه كرديم. اينان بار گناهانشان را بر پشت مىكشند. هان، چه بد بارى را بر دوش مىكشند.
[32] و زندگى دنيا چيزى جز بازيچه و لهو نيست و پرهيزگاران را سراى آخرت بهتر است. آيا به عقل نمىيابيد؟
[33] مىدانيم كه سخنشان تو را اندوهگين مىسازد، ولى اينان تنها تو را تكذيب نمىكنند؛ بلكه اين ستمكاران سخن خدا را انكار مىكنند.
[34] پيامبرانى را هم كه پيش از تو بودند تكذيب كردند ولى آنها بر آن تكذيب و آزار صبر كردند تا يارى ما فرا رسيدشان. و سخنان خدا را تغييردهندهاى نيست. و هر آينه پارهاى از اخبار پيامبران بر تو نازل شده است.
[35] اگر اعراض كردن آنها بر تو گران است، خواهى نقبى در زمين بجوى يا نردبانى بر آسمان بنه تا معجزهاى برايشان بياورى. اگر خدا بخواهد، همه را به راه راست برد. پس، از نادانان مباش.
[36] هرآينه تنها آنان كه مىشنوند مىپذيرند. و مردگان را خدا زنده مىكند و سپس همه به نزد او بازگردانده مىشوند.
[37] و گفتند: چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: خدا قادر است كه معجزهاى فرو فرستد. ولى بيشترينشان نمىدانند.
[38] هيچ جنبندهاى در روى زمين نيست و هيچ پرندهاى با بالهاى خود در هوا نمىپرد مگر آنكه چون شما امتهايى هستند -ما در اين كتاب هيچ چيزى را فروگذار نكردهايم- و سپس همه را در نزد پروردگارشان گرد مىآورند.
[39] آنان كه آيات ما را تكذيب كردهاند كرانند و لالانند و در تاريكيهايند. خدا هر كه را خواهد گمراه كند و هر كه را خواهد به راه راست اندازد.
[40] بگو: چه مىبينيد كه اگر بر شما عذاب خدا فرود آيد يا قيامت در رسد -اگر راست مىگوييد- باز هم جز خدا را مىخوانيد؟
[41] نه، تنها او را مىخوانيد و اگر بخواهد آن رنجى را كه خدا را به خاطر آن مىخوانيد از ميان مىبرد و شما شريكى را كه براى او ساختهايد از ياد مىبريد.
[42] هر آينه بر امتهايى كه پيش از تو بودند پيامبرانى فرستاديم و آنان را به سختيها و آفتها دچار كرديم تا مگر زارى كنند.
[43] پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنها رسيد زارى نكردند؟ زيرا دلهايشان را قساوت فراگرفته و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراسته بود.
[44] چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد گرديدند.
[45] پس سپاس پروردگار جهانيان را كه ريشه ستمكاران بركنده شد.
[46] بگو: آيا مىدانيد كه اگر اللّه گوش و چشمان شما را باز ستاند و بر دلهايتان مهر نهد چه خدايى جز اللّه آنها را به شما باز مىگرداند؟ بنگر كه آيات خدا را چگونه به شيوههاى گوناگون بيان مىكنيم. باز هم روى برمىتابند.
[47] بگو: چه مىبينيد، اگر عذاب خدا به ناگاه يا آشكارا بر شما فرود آيد، آيا جز ستمكاران هلاك مىشوند؟
[48] ما پيامبران را جز براى مژدهدادن يا بيمكردن نمىفرستيم. پس هر كس كه ايمان آورد و كار شايسته كرد، بيمناك و محزون نمىشود.
[49] و به كسانى كه آيات ما را تكذيب كردهاند، به كيفر نافرمانيشان، عذاب خواهد رسيد.
[50] بگو: به شما نمىگويم كه خزاين خدا نزد من است. و علم غيب هم نمىدانم. و نمىگويم كه فرشتهاى هستم. تنها از چيزى پيروى مىكنم كه بر من وحى شده است. بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟ چرا نمىانديشيد؟
[51] آگاه ساز به اين كتاب، كسانى را كه از گردآمدن بر آستان پروردگارشان هراسناكند، كه ايشان را جز او هيچ ياورى و شفيعى نيست. باشد كه پرهيزگارى پيشه كنند.
[52] كسانى را كه هر بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را مىخوانند و خواستار خشنودى او هستند، طرد مكن. نه چيزى از حساب آنها بر عهده تو است و نه چيزى از حساب تو بر عهده ايشان. اگر آنها را طرد كنى، در زمره ستمكاران درآيى.
[53] همچنين بعضى را به بعضى آزموديم، تا بگويند: آيا از ميان ما اينان بودند كه خدا به آنها نعمت داد؟ آيا خدا به سپاسگزاران داناتر نيست؟
[54] چون ايمان آوردگان به آيات ما نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، خدا بر خويش مقرر كرده كه شما را رحمت كند، زيرا هر كس از شما كه از روى نادانى كارى بد كند، آنگاه توبه كند و نيكوكار شود، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.
[55] و اين چنين آيات را به تفصيل بيان مىكنيم، تا راه و رسم مجرمان آشكار گردد.
[56] بگو: مرا منع كردهاند كه آن خدايانى را كه جز اللّه مىخوانيد پرستش كنم. بگو: از هوسهاى شما متابعت نمىكنم تا مبادا گمراه شوم و از هدايت يافتگان نباشم.
[57] بگو: من از پروردگارم دليلى روشن دارم و شما آن دليل را دروغ مىخوانيد. آنچه بدين شتاب مىطلبيد به دست من نيست. حكم تنها حكم خداست. حقيقت را بيان مىكند و او بهترين داوران است.
[58] بگو: اگر آنچه را كه بدين شتاب مىطلبيد به دست من بود، ميان من و شما كار به پايان مىرسيد، زيرا خدا به ستمكاران داناتر است.
[59] كليدهاى غيب نزد اوست. جز او كسى را از غيب آگاهى نيست. هر چه را كه در خشكى و درياست مىداند. هيچ برگى از درختى نمىاُفتد مگر آنكه از آن آگاه است. و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين و هيچ ترى و خشكى نيست جز آنكه در كتاب مبين آمده است.
[60] و اوست كه شما را شبهنگام مىميراند و هر چه در روز كردهايد مىداند، آنگاه بامدادان شما را زنده مىسازد تا آن هنگام كه مدت معين عمرتان به پايان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه كردهايد آگاه مىكند.
[61] اوست قاهرى فراتر از بندگانش. نگهبانانى بر شما مىگمارد، تا چون يكى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بى هيچ كوتاهى و گذشتى جان او بگيرند.
[62] سپس به نزد خدا، مولاى حقيقى خويش بازگردانيده شوند. بدان كه حكم حكم اوست و او سريعترين حسابگران است.
[63] بگو: چه كسى شما را از وحشتهاى خشكى و دريا مىرهاند؟ او را به زارى و در نهان مىخوانيد كه اگر از اين مهلكه ما را برهاند، ما نيز از سپاسگزاران خواهيم بود.
[64] بگو: خداست كه شما را از آن مهلكه و از هر اندوهى ��ىرهاند، باز هم بدو شرك مىآوريد.
[65] بگو: او قادر بر آن هست كه از فراز سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما بفرستد، يا شما را گروه گروه درهم افكند و خشم و كين گروهى را به گروه ديگر بچشاند. بنگر كه آيات را چگونه گوناگون بيان مىكنيم. باشد كه به فهم دريابند.
[66] قوم تو قرآن را دروغ مىشمردند در حالى كه سخنى است بر حق. بگو: من كارساز شما نيستم.
[67] به زودى خواهيد دانست كه براى هر خبرى زمانى معين است.
[68] و چون ببينى كه در آيات ما از روى عناد گفت و گو مىكنند از آنها رويگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شيطان تو را به فراموشى افكند، چون به يادت آمد با آن مردم ستمكاره منشين.
[69] كسانى كه پرهيزگارى پيشه كردهاند به گناه كافران بازخواست نخواهند شد، ولى بايد آنان را پند دهند. باشد كه پرهيزگار شوند.
[70] و واگذار آن كسانى را كه دين خويش بازيچه و لهو گرفتهاند و زندگانى دنيا فريبشان داد. و به قرآن پندشان ده مبادا بر كيفر اعمال خويش گرفتار آيند. جز خدا دادرس و شفيعى ندارند. و اگر براى رهايى خويش هر گونه فديه دهند پذيرفته نخواهد شد. اينان به عقوبت اعمال خود مأخوذند و به كيفر آنكه كافر شدهاند برايشان شرابى از آب جوشان و عذابى دردآور مهيا شده است.
[71] بگو: آيا سواى اللّه كسى را بخوانيم كه نه ما را سود مىدهد و نه زيان مىرساند؟ و آيا پس از آنكه خدا ما را هدايت كرده است، همانند آن كس كه شيطان گمراهش ساخته و حيران بر روى زمين رهايش كرده، از دين بازگرديم؟ او را يارانى است كه به هدايت ندايش مىدهند كه نزد ما بازگرد. بگو: هدايتى كه از سوى خدا باشد، هدايت واقعى است. و به ما فرمان رسيده كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم شويم.
[72] و نماز بخوانيد و از او بترسيد. اوست آنكه همگان نزدش محشور مىشويد.
[73] و اوست آنكه آسمانها و زمين را به حق بيافريد. و روزى كه بگويد: موجود شو، پس موجود مىشود. گفتار او حق است. و در آن روز كه در صور دميده شود فرمانروايى از آن اوست. داناى نهان و آشكار است و او حكيم و آگاه است.
[74] و ابراهيم پدرش آزر را گفت: آيا بتان را به خدايى مىگيرى؟ تو و قومت را به آشكارا در گمراهى مىبينم.
[75] بدين سان به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا از اهل يقين گردد.
[76] چون شب او را فروگرفت، ستارهاى ديد. گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم.
[77] آنگاه ماه را ديد كه طلوع مىكند. گفت: اين است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننمايد، از گمراهان خواهم بود.
[78] و چون خورشيد را ديد كه طلوع مىكند، گفت: اين است پروردگار من، اين بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: اى قوم من، من از آنچه شريك خدايش مىدانيد بيزارم،
[79] من از روى اخلاص روى به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده است، و من از مشركان نيستم.
[80] و قومش با او به ستيزه برخاستند. گفت: آيا درباره اللّه با من ستيزه مىكنيد، و حال آنكه او مرا هدايت كرده است؟ من از آن چيزى كه شريك او مىانگاريد، نمىترسم. مگر آنكه پروردگار من چيزى را بخواهد. علم پروردگار من همه چيز را در برگرفته است. آيا پند نمى گيريد؟
[81] چرا از آن چيزى كه شريك خدايش ساختهايد بترسم در حالى كه شما چيزهايى را كه هيچ دليلى درباره آنها نازل نكرده است مىپرستيد و بيمى به دل راه نمىدهيد؟ اگر مىدانيد بگوييد كه كدام يك از اين دو گروه به ايمنى سزاوارترند؟
[82] كسانى كه ايمان آوردهاند و ايمان خود را به شرك نمىآلايند، ايمنى از آن ايشان است و ايشان هدايت يافتگانند.
[83] اين برهان ما بود، كه آن را به ابراهيم تلقين كرديم در برابر قومش. هر كه را بخواهيم به درجاتى بالا مىبريم. هر آينه پروردگار تو حكيم و داناست.
[84] و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همگى را هدايت كرديم. و نوح را پيش از اين هدايت كرده بوديم و از فرزندان ابراهيم داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را هدايت كرديم. و نيكوكاران را اين گونه جزا دهيم.
[85] و زكريا و يحيى و عيسى و الياس، كه همه از صالحان بودند.
[86] و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط، كه همه را بر جهانيان برترى نهاديم.
[87] و از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان بعضى را هدايت كرديم، و ايشان را برگزيديم و به راه راست راه نموديم.
[88] اين است هدايت خدا. هر كه را از بندگانش خواهد بدان هدايت مىكند و اگر شرك آورده بودند اعمالى كه انجام داده بودند نابود مىگرديد.
[89] اينان كسانى هستند كه به آنها كتاب و فرمان و نبوت دادهايم. اگر اين قوم بدان ايمان نياورند قوم ديگرى را بر آن گماردهايم كه انكارش نمىكنند.
[90] اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است، پس به روش ايشان اقتدا كن. بگو: در برابر آن هيچ پاداشى از شما نمىطلبم، اين كتاب جز اندرزى براى مردم جهان نيست.
[91] وقتى كه مىگويند كه خدا بر هيچ انسانى چيزى نازل نكرده است، خدا را آنچنان كه درخور اوست نشناختهاند. بگو: كتابى را كه موسى براى روشنايى و هدايت مردم آورد، چه كسى بر او نازل كرده بود؟ آن را بر كاغذها نوشتيد، پارهاى از آن را آشكار مىسازيد ولى بيشترين را پنهان مىداريد. به شما چيزها آموختند كه از اين پيش نه شما مىدانستيد و نه پدرانتان مىدانستند. بگو: آن اللّه است. آنگاه رهايشان ساز تا همچنان به انكار خويش دلخوش باشند.
[92] اين است كتابى مبارك كه نازل كردهايم، تصديق كننده چيزى است كه پيش از آن نازل شده است. تا با آن مردم اُمّ القُرى و مردم اطرافش را بيم دهى. كسانى كه به روز قيامت ايمان دارند به آن نيز ايمان دارند. اينان مراقب نمازهاى خويشند.
[93] كيست ستمكارتر از آن كس كه به خدا دروغ بست يا گفت كه به من وحى شده و حال آنكه به او هيچ چيز وحى نشده بود و آن كس كه گفت: من نيز همانند آياتى كه خدا نازل كرده است، نازل خواهم كرد؟ اگر ببينى آنگاه كه اين ستمكاران در سكرات مرگ گرفتارند و ملائكه بر آنها دست گشودهاند كه: جان خويش بيرون كنيد، امروز شما را به عذابى خواركننده عذاب مىكنند، و اين به كيفر آن است كه درباره خدا به ناحق سخن مىگفتيد و از آيات او سرپيچى مىكرديد.
[94] هرآينه، تنها تنها، آن سان كه در آغاز شما را بيافريديم، نزد ما آمدهايد در حالى كه هر چه را كه ارزانيتان داشته بوديم پشت سر نهادهايد و هيچ يك از شفيعانتان را كه مىپنداشتيد با شما شريكند همراهتان نمىبينيم. از هم بريده شدهايد و پندار خود را گمگشته يافتهايد.
[95] خداست كه دانه و هسته را مىشكافد، و زنده را از مرده بيرون مىآورد و مرده را از زنده بيرون مىآورد. اين است خداى يكتا. پس، چگونه از حق منحرفتان مىكنند؟
[96] شكوفنده صبحگاهان است و شب را براى آرامش قرار داد و خورشيد و ماه را براى حسابكردن اوقات. اين است تقدير خداى پيروزمند دانا.
[97] اوست خدايى كه ستارگان را پديد آورد تا به آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا، راه خويش را بيابيد. آيات را براى آنان كه مىدانند به تفصيل بيان كردهايم.
[98] و اوست خداوندى كه شما را از يك تن بيافريد. سپس شما را قرارگاهى است و وديعتجايى است. آيات را براى آنان كه مىفهمند، به تفصيل بيان كردهايم.
[99] اوست خدايى كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هرگونه نباتى را رويانيديم، و از آن نبات ساقهاى سبز و از آن دانههايى بر يكديگر چيده و نيز از جوانههاى نخل خوشههايى سر فرو هشته پديد آورديم، و نيز بستانهايى از تاكها و زيتون و انار، همانند و ناهمانند. به ميوههايش آنگاه كه پديد مىآيند و آنگاه كه مىرسند بنگريد كه در آنها عبرتهاست براى آنان كه ايمان مىآورند.
[100] براى خدا شريكانى از جن قرار دادند و حال آنكه جن را خدا آفريده است. و بىهيچ دانشى، به دروغ دخترانى و پسرانى براى او تصور كردند. او منزه است و فراتر است از آنچه وصفش مىكنند.
[101] پديد آورنده آسمانها و زمين است. چگونه او را فرزندى باشد، و حال آنكه او را همسرى نيست. هر چيزى را او آفريده است و به هر چيزى داناست.
[102] اين است خداى يكتا كه پروردگار شماست. خدايى جز او نيست. آفريننده هر چيزى. پس او را بپرستيد كه نگهبان هر چيزى است.
[103] چشمها او را نمىبينند و او بينندگان را مىبيند. دقيق و آگاه است.
[104] از سوى پروردگارتان براى شما نشانههاى روشن آمد. هر كه از روى بصيرت مىنگرد به سود اوست و هر كه چشم بصيرت برهم نهد به زيان اوست. و من نگهدارنده شما نيستم.
[105] آيات خدا را اينچنين گونهگون بيان مىكنيم، تا مباد كه بگويند كه از كس درس گرفتهاى و ما اين آيات را براى اهل دانش بيان مىكنيم.
[106] از هر چه از جانب پروردگارت بر تو وحى شده است پيروى كن. هيچ خدايى جز او نيست. و از مشركان روى برتاب.
[107] اگر خدا مىخواست، آنان شرك نمىآوردند، و ما تو را نگهبانشان نساختهايم و تو كارسازشان نيستى.
[108] چيزهايى را كه آنان به جاى اللّه مىخوانند، دشنام مدهيد كه آنان نيز بىهيچ دانشى، از روى كينهتوزى به اللّه دشنام دهند. اينچنين عمل هر قومى را در چشمشان آراستهايم. پس بازگشت همگان به پروردگارشان است و او همه را از كارهايى كه كردهاند آگاه مىسازد.
[109] تا آنجا كه توانستند، به سختترين قسمها، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر معجزهاى برايشان نازل شود بدان ايمان آورند. بگو: همه معجزهها نزد خداست و شما از كجا مىدانيد كه اگر معجزهاى نازل شود ايمان نمىآورند؟
[110] و همچنان كه در آغاز به آن ايمان نياوردند، اين بار نيز در دلها و ديدگانشان تصرف مىكنيم و آنان را سرگردان در طغيانشان رها مىسازيم.
[111] و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل كرده بوديم و مردگان با ايشان سخن مىگفتند و هر چيزى را دستهدسته نزد آنان گرد مىآورديم، باز هم ايمان نمىآوردند، مگر اينكه خدا بخواهد. و ليك بيشترشان جاهلند.
[112] و همچنين براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم. براى فريب يكديگر، سخنان آراسته القا مىكنند. اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند. پس با افترايى كه مىزنند رهايشان ساز؛
[113] تا آنان كه به قيامت ايمان ندارند گوش دل را بدان سپارند و پسندشان افتد و هر چه در خورشان هست انجام دهند.
[114] آيا داور ديگرى جز خدا طلب كنم و حال آنكه اوست كه اين كتاب روشن را بر شما نازل كرده است؟ و اهل كتاب مىدانند كه به حق از جانب پروردگارت نازل شده است. پس، از شكآورندگان مباش.
[115] و كلام پروردگار تو در راستى و عدالت به حد كمال است. هيچ كس نيست كه ياراى دگرگونكردن سخن او را داشته باشد و اوست شنوا و دانا.
[116] اگر از اكثريتى كه در اين سرزمينند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه سازند. زيرا جز از پى گمان نمىروند و جز به دروغ سخن نمىگويند.
[117] پروردگار تو به كسانى كه از راه وى دور مىگردند آگاهتر است و هدايت يافتگان را بهتر مىشناسد.
[118] اگر به آيات خدا ايمان داريد از ذبحى كه نام خدا بر آن ياد شده است بخوريد.
[119] چرا از آنچه نام خدا بر آن ياد شده است نمىخوريد و خدا چيزهايى را كه بر شما حرام شده است به تفصيل بيان كرده است، مگر آنگاه كه ناچار گرديد؟ بسيارى بىهيچ دانشى ديگران را گمراه پندارهاى خود كنند. هرآينه پروردگار تو به متجاوزان از حد داناتر است.
[120] و گناه را، چه آشكار باشد و چه پنهان، ترك گوييد. آنان كه مرتكب گناه مىشوند، به سزاى اعمال خود خواهند رسيد.
[121] از ذبحى كه نام خدا بر آن ياد نشده است مخوريد كه خود نافرمانى است. و شياطين به دوستان خود القا مىكنند كه با شما مجادله كنند؛ اگر از ايشان پيروى كنيد از مشركانيد.
[122] آيا آن كس كه مرده بود و ما زندهاش ساختيم و نورى فراراهش داشتيم تا بدان در ميان مردم راه خود را بيابد، همانند كسى است كه به تاريكى گرفتار است و راه بيرونشدن را نمىداند؟ اعمال كافران، در نظرشان اينچنين آراسته گرديده است.
[123] و بدين سان در هر قريهاى مجرمانشان را بزرگانشان قرار داديم تا در آنجا مكر كنند، ولى نمىدانند كه جز با خود مكر نمىورزند.
[124] چون آيهاى بر آنها نازل شد، گفتند كه ما ايمان نمىآوريم تا آنگاه كه هر چه به پيامبران خدا داده شده به ما نيز داده شود. بگو: خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار دهد. به زودى به مجرمان به كيفر مكرى كه مىورزيدهاند از جانب خدا خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد.
[125] هر كس را كه خدا خواهد كه هدايت كند دلش را براى اسلام مىگشايد، و هر كس را كه خواهد گمراه كند قلبش را چنان فرو مىبندد كه گويى مىخواهد كه به آسمان فرا رود. بدين سان خدا به آنهايى كه ايمان نمىآورند پليدى مىنهد.
[126] اين است راه راست پروردگارت. آيات را براى مردمى كه پند مىگيرند به تفصيل بيان كردهايم.
[127] براى آنها در نزد پروردگارشان، خانه آرامش است. و به پاداش كارهايى كه مىكنند، خدا دوستدار آنهاست.
[128] و روزى كه همگان را گرد آورد و گويد: اى گروه جنيان، شما بسيارى از آدميان را پيرو خويش ساختيد. يارانشان از ميان آدميان گويند: اى پروردگار ما، ما از يكديگر بهرهمند مىشديم و به پايان زمانى كه براى زيستن ما قرار داده بودى رسيديم. گويد: جايگاه شما آتش است، جاودانه در آنجا خواهيد بود، مگر آنچه خدا بخواهد. هرآينه پروردگار تو حكيم و داناست.
[129] و بدين سان ستمكاران را به كيفر كارهايى كه مىكردند به يكديگر وامىگذاريم.
[130] اى گروه جنيان و آدميان، آيا بر شما پيامبرانى از خودتان فرستاده نشده تا آيات مرا برايتان بخوانند و شما را از ديدار چنين روزى بترسانند؟ گويند: ما به زيان خويش گواهى مىدهيم. زندگى دنيايى آنان را بفريفت و به زيان خود گواهى دادند، كه از كافران بودند.
[131] و اين بدان سبب است كه پروردگار تو مردم هيچ قريهاى را كه بىخبر بودند از روى ستم هلاك نمىكرد.
[132] براى هر يك برابر اعمالى كه انجام دادهاند درجاتى است، كه پروردگار تو از آنچه مىكنند غافل نيست.
[133] و پروردگار تو بىنياز و مهربان است. و همچنان كه شما را از نسل مردمان ديگر بيافريده است، اگر بخواهد، شما را مىبرد و پس از شما، هر چه را كه بخواهد، جانشينتان مىسازد.
[134] هر چه به شما وعده دادهاند خواهد آمد و شما را راه گريزى نيست.
[135] بگو: اى قوم من، هر چه از دستتان برمىآيد بكنيد كه من نيز مىكنم؛ به زودى خواهيد دانست كه پايان اين زندگى به سود كه خواهد بود، هر آينه ستمكاران رستگار نمىشوند.
[136] براى خدا از كشتهها و چارپايانى كه آفريده است نصيبى معين كردند و به خيال خود گفتند كه اين از آن خداست و اين از آن بتان ماست. پس آنچه از آن بتانشان بود به خدا نمىرسيد، و آنچه از آن خدا بود به بتانشان مىرسيد. به گونهاى بد داورى مىكردند.
[137] همچنين، كاهنان، كشتن فرزند را در نظر بسيارى از مشركان بياراستند تا هلاكشان كنند و درباره دينشان به شك و اشتباهشان افكنند. اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند. پس با دروغى كه مىبافند رهايشان ساز.
[138] از روى پندار گفتند: اينها چارپايان و كشتزاران ممنوع است. هيچ كس جز آنكه ما بخواهيم، نبايد از آنها بخورد. و اينها چارپايانى است كه سوارشدنشان حرام است و اينها چارپايانى است كه نام خدا را بر آنها ياد نكنند به خدا افترا مىبندند و به زودى به كيفر افترايى كه مىبستهاند جزايشان را خواهد داد.
[139] و گفتند: آنچه در شكم اين چارپايان است براى مردان ما حلال و براى زنانمان حرام است، و اگر مردار باشد زن و مرد در آن شريكند. خدا به سبب اين گفتار مجازاتشان خواهد كرد. هر آينه او حكيم و داناست.
[140] زيان كردند كسانى كه به سفاهت بى هيچ حجتى فرزندان خود را كشتند و به خدا دروغ بستند و آنچه را به ايشان روزى داده بود حرام كردند. اينان گمراه شدهاند و راه هدايت را نيافتهاند.
[141] و اوست كه باغهايى آفريد نيازمند به داربست و بىنياز از داربست، و درخت خرما و كشتزار، با طعمهاى گوناگون، و زيتون و انار، همانند، در عين حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخوريد و در روز درو حق آن را نيز بپردازيد و اسراف مكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد.
[142] و نيز، چارپايانى كه بار مىبرند يا در خور بار برداشتن نيستند. از آنچه خدا به شما روزى داده است بخوريد و از شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست.
[143] هشت لنگه: از گوسفند، نر و ماده و از بز، نر و ماده. بگو: آيا آن دو نر را حرام كرده است يا آن دو ماده را يا آنچه را در شكم مادگان است؟ اگر راست مىگوييد از روى علم به من خبر دهيد.
[144] و از شتر نر و ماده و از گاو نر و ماده، بگو: آيا آن دو نر را حرام كرده است يا آن دو ماده را يا آنچه را كه در شكم مادگان است؟ آيا آن هنگام كه خدا چنين فرمان مىداد شما آنجا بوديد؟ پس چه كسى ستمكارتر از آن كسى است كه به خدا دروغ مىبندد تا از روى بىخبرى مردم را گمراه كند؟ هر آينه خدا ستمكاران را هدايت نمىكند.
[145] بگو: در ميان آنچه بر من وحى شده است چيزى را كه خوردن آن حرام باشد نمىيابم، جز مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك كه پليد است يا حيوانى كه در كشتنش مرتكب نافرمانى شوند و جز با گفتن نام اللّه ذبحش كنند. اگر كسى ناچار به خوردن گردد هرگاه بىميلى جويد و از حد نگذراند بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.
[146] و بر يهود حرام كرديم هر حيوان صاحب ناخنى را و از گاو و گوسفند پيه آن دو را جز آنچه بر پشت آنهاست يا بر چربروده آنهاست يا به استخوانشان چسبيده باشد. به سبب ستمكاريشان اينچنين كيفرشان داديم، و ما راستگويانيم.
[147] اگر تو را تكذيب كردند، بگو: پروردگار شما صاحب رحمتى گسترده است، و خشم و عذابش از مجرمان بازداشته نخواهد شد.
[148] مشركان خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، ما و پدرانمان مشرك نمىشديم و چيزى را حرام نمىكرديم. همچنين كسانى كه پيش از آنها بودند پيامبران را تكذيب كردند و خشم و عذاب ما را چشيدند. بگو: اگر شما را دانشى هست آن را براى ما آشكار سازيد. ولى شما، تنها، از گمان خويش پيروى مىكنيد و گزافهگويانى بيش نيستند.
[149] بگو: خاص خداست دليل محكم و رسا، اگر مىخواست همه شما را هدايت مىكرد.
[150] بگو: گواهانتان را كه گواهى مىدهند كه خدا اين يا آن را حرام كرده است بياوريد. پس اگر گواهى دادند تو با آنان گواهى مده، و از خواستههاى آنان كه آيات ما را تكذيب كردهاند و به آخرت ايمان ندارند و كسانى را با پروردگارشان برابر مىدارند، پيروى مكن.
[151] بگو: بياييد تا آنچه را كه پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم. اينكه به خدا شرك مياوريد. و به پدر و مادر نيكى كنيد. و از بيم درويشى فرزندان خود را مكشيد. ما به شما و ايشان روزى مىدهيم. و به كارهاى زشت چه پنهان و چه آشكارا نزديك مشويد. و كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده است -مگر به حق- مكشيد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مىكند، باشد كه به عقل دريابيد.
[152] به مال يتيم نزديك مشويد مگر به نيكوترين وجهى كه به صلاح او باشد تا به سن بلوغ رسد. و پيمانه و وزن را از روى عدل تمام كنيد. ما به كسى جز به اندازه توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن گوييد عادلانه گوييد هر چند به زيان خويشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا كنيد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مىكند، باشد كه پند گيريد.
[153] و اين است راه راست من. از آن پيروى كنيد و به راههاى گوناگون مرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مىسازد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مىكند، شايد پرهيزگار شويد.
[154] سپس به موسى كتاب داديم تا بر كسى كه نيكوكار بوده است نعمت را تمام كنيم و براى بيان هر چيزى و نيز براى راهنمايى و رحمت. باشد كه به ديدار پروردگارشان ايمان بياورند.
[155] اين كتابى است مبارك. آن را نازل كردهايم. پس، از آن پيروى كنيد و پرهيزگار باشيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.
[156] تا نگوييد كه تنها بر دو طايفهاى كه پيش از ما بودند كتاب نازل شده و ما از آموختن آنها غافل بودهايم.
[157] يا نگوييد كه اگر بر ما نيز كتاب نازل مىشد بهتر از آنان به راه هدايت مىرفتيم. بر شما نيز از جانب پروردگارتان دليل روشن و هدايت و رحمت فرا رسيد. پس چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه آيات خدا را دروغ پنداشت و از آنها رويگردان شد؟ به زودى كسانى را كه از آيات ما رويگردان شدهاند به سبب اين اعراضشان به عذابى بد كيفر خواهيم داد.
[158] آيا انتظارى جز آن دارند كه فرشتگان نزدشان بيايند؟ يا پروردگارت؟ يا نشانهاى از نشانههاى خدا بر آنها ظاهر شود؟ روزى كه برخى نشانههاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو: چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم.
[159] تو را با آنها كه دين خويش فرقهفرقه كردند و دستهدسته شدند، كارى نيست. كار آنها با خداست. و خدا آنان را به كارهايى كه مىكردند آگاه مىسازد.
[160] هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند، و هر كه كار بدى انجام دهد تنها همانند آن كيفر بيند، تا ستمى بر آنها نرفته باشد.
[161] بگو: پروردگار من مرا به راه راست هدايت كرده است؛ به دينى همواره استوار، دين حنيف ابراهيم. و او از مشركان نبود.
[162] بگو: نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا آن پروردگار جهانيان است.
[163] او را شريكى نيست. به من چنين امر شده است، و من از نخستين مسلمانانم.
[164] بگو: آيا جز اللّه، پروردگارى جويم؟ او پروردگار هر چيزى است و هر كس تنها كيفر كار خويش را مىبيند. و كسى بار گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد. سپس بازگشت همه شما به نزد پروردگارتان است و او شما را به آن چيزهايى كه در آن اختلاف مىورزيديد آگاه مىكند.
[165] اوست خدايى كه شما را خليفگان زمين كرد، و بعضى را بر بعض ديگر به درجاتى برترى داد، تا شما را در چيزى كه عطايتان كرده است بيازمايد. هر آينه پروردگارت زود كيفر مىدهد و او آمرزنده و مهربان است.