💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.khorramdel › 67 captured on 2022-07-16 at 19:15:32. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] بزرگوار و دارای برکات بسیار، آن کسی که فرمانروائی (جهان هستی) از آن او است و او بر هر چیزی کاملاً قادر و توانا است. [[«تَبَارَکَ»: والا مقام است. خجسته است. دارای برکات بسیار است (نگا: اعراف / 54، مؤمنون / 14، فرقان / 1 و 10 و 61). «الْمُلْکُ»: حکومت. فرماندهی.]]
[2] همان کسی که مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید کدامتان کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود. او چیره و توانا، و آمرزگار و بخشاینده است. [[«خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ»: مرگ و زندگی را مقدّر کرده و پدید آورده است. «لِیبْلُوَکُمْ»: (نگا: مائده / 48، انعام / 165، هود / 7).]]
[3] آن که هفت آسمان را بالای یکدیگر و همآهنگ آفریده است. اصلاً در آفرینش و آفریدههای خداوند مهربان خلل و تضادّ و عدم تناسبی نمیبینی (و بلکه هستی با تمام عظمتی که دارد، از انسجام و استحکام شگفت برخوردار است، و نظم و نظام عجیب و قوانین و روابط دقیق بر ذرّه ذرّهی کائنات حکمفرما است). پس دیگر باره بنگر (و با دقّت جهان را وارسی کن) آیا هیچ گونه خلل و رخنهای میبینی؟ [[«سَبْعَ سَمَاوَاتٍ»: (نگا: بقره / 29، اسراء / 44، مؤمنون / 86). «طِبَاقاً»: جمع طَبَق، یا طَبَقَه، یکی فوق دیگری. یکی برتر از دیگری.. یا این که همچون مُطابقه، مصدر باب مفاعله است و به معنی موافق و مرتبط و همآهنگ و همآوا با یکدیگر است. «تَفَاوُتٍ»: عیب و نقص. خلل و رخنه. ناسازگاری و ناخوانی. نظم و نظام شگفتانگیز بر الکترون، پروتون، اتم، زمین، منظومه شمسی، منظومههای دیگر، کهکشان راه شیری، کهکشانهای دیگر، و ... حاکم است، و همه جا قانون است و حساب، و همه جا نظم است و برنامه ... هرچه ای انسان در جهان آفرینش دقّت کنی کمترین خلل و ناموزونی در آن نمیبینی. «فُطُورٍ»: جمع فَطْر، درز و شکاف. مراد خلل و رخنه است.]]
[4] باز هم (دیدهی خود را بگشای و به عالم هستی بنگر و) بارها و بارها بنگر و ورانداز کن. دیده سرانجام فروهشته و حیران، و درمانده و ناتوان، به سویت باز میگردد. [[«کَرَّتَیْنِ»: دو بار. در اینجا تثنیه برای کثرت است. یعنی بارها و بارها. «یَنقَلِبْ»: باز میگردد. بر میگردد. «خَاسِئاً»: فروهشته. حیران. «حَسِیرٌ»: خسته و درمانده. از کار افتاده. مراد این است که انسان هر اندازه بنگرد، خلل و رخنهای پیدا نمیکند، و هر بار که به تحقیق بپردازد و بر معلومات خود بیفزاید، دچار سرگشتگی و حیرت بیشتر میگردد.]]
[5] ما آسمان نزدیک (به شما) را با چراغهائی (به نام ستارگان) آراستهایم، و آنها را وسیلهی راندن اهریمنان ساختهایم، و برای ایشان عذاب آتش سوزانی را آماده کردهایم. [[«السَّمَآءَ الدُّنْیَا»: آسمان نزدیک. آسمان فُرودین (نگا: صافّات / 6). «زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ»: (نگا: فصّلت / 12). «رُجُوماً»: جمع رَجْم، مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی چیزی که همچون سنگ انداخته میشود. اشاره به شهابها است که باقیمانده ستارگانی است که طیّ حوادثی متلاشی شدهاند و از یک سوی آسمان به سوی دیگر پرتاب میشوند (نگا: حجر / 16 و 18، صافّات / 6 - 10).]]
[6] کسانی که به پروردگار خود ایمان نداشته باشند، عذاب دوزخ دارند، و چه بد جایگاهی است! [[«بِئْسَ الْمَصِیرُ»: (نگا: بقره / 126، آلعمران / 162).]]
[7] هر زمان که به دوزخ انداخته شوند، تنوره میزند و غُرّشی از آن میشنوند. [[«شَهِیقاً»: صدای وحشتناک. فریاد هراس انگیز. غُرِّش. «تَفُورُ»: تنوره میزند. فوران میکند. به غلیان در میآید.]]
[8] دوزخ از شدّت خشم (بر ایشان)، نزدیک است بترکد و پارهپاره شود. هر زمان که گروهی بدان انداخته میشوند، دوزخبانان از آنان میپرسند: آیا پیغمبر بیم دهندهای به میان شما نیامده است (تا شما را از چنین روزی و وضعی بترساند؟). [[«تَکَادُ تَمَیَّزُ»: نزدیک است از هم شکافته و پارهپاره شود. کمیمانده است که بترکد. «مِنَ الْغَیْظِ»: بر اثر خشم. «خَزَنَتُهَا»: نگهبانان دوزخ (نگا: تحریم / 6).]]
[9] میگویند: آری! پیغمبران بیم دهندهای به میان ما آمدند و ما دروغگویشان نامیدیم و گفتیم: خداوند به هیچ وجه چیزی را (به نام وحی، برای کسی) نفرستاده است، و شما دچار گمراهی بزرگی هستید. [[«ضَلالٍ کَبِیرٍ»: گمراهی عظیم. سرگشتگی فراوان.]]
[10] و میگویند: اگر ما گوش شنوا میداشتیم، و یا عقل خود را به کار میگرفتیم، هرگز از زمرهی دوزخیان نمیگشتیم. [[«نَسْمَعُ»: مراد از شنیدن، شنیدن آگاهانه است (نگا: / 37).]]
[11] اینجا است که به گناه خود اعتراف میکنند. پس دوری (از رحمت خدا) بهرهی دوزخیان باد! [[«سُحْقاً»: دور شدن از رحمت خدا. مفعول مطلق فعل محذوفی است، و تقدیر چنین است: سَحَقَهُمُ اللهُ سُحْقاً.]]
[12] کسانی که در نهان، از پروردگار خود میترسند، آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند. [[«بِالْغَیْبِ»: در نهان. دور از چشم مردمان. بدون این که خدا را ببینند.]]
[13] چه سخنان خود را آهسته گوئید و زمزمه کنید، وچه بلند گوئید و آشکار سازید، (برای خدا یکسان و عیان است). چرا که او کاملاً آگاه از اسرار و خفایای سینهها است. [[«أَسِرُّوا»: لفظاً امر است و در معنی خبر.]]
[14] مگر کسی که (مردمان را) میآفریند (حال و وضع ایشان را) نمیداند، و حال این که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است؟! [[«أَلا یَعْلَمُ؟»: مگر نمیداند؟ استفهام انکاری است.]]
[15] او کسی است که زمین را رام شما گردانیده است. در اطراف و جوانب آن راه بروید، و از روزی خدا بخورید. زنده شدن دوباره در دست او است. [[«ذَلُولاً»: رام. مسخّر (نگا: بقره / 71). «مَنَاکِب». جمع مَنْکِب، دوش. مراد جوانب و اطراف زمین است. «النُّشُورُ»: زنده شدن مردگان. رستاخیز مردگان. «إلَیْهِ»: حرف إلی به معنی (لَ) است، مانند: أَلأمْرُ إِلَیْکَ (نگا: مغنی لبیب). برخی (نُشور) را به معنی (بازگشت) دانستهاند (نگا: نمونه، روحالبیان، روحالمعانی).]]
[16] آیا از کسی که در آسمان است، خود را در امان میدانید که دستور بدهد زمین بشکافد و شما را فرو ببرد، و آن گاه بلرزد و بجنبد و حرکت بکند؟ [[«مَن فِی السَّمَآءِ»: کسی که در آسمان است. مراد خدا است. بودن او در آسمان، اشاره به زبردستی و بالادستی خدا و سلطه کامل و فراگیر او است. منظور محدود ساختن پروردگار به جا و مکان نیست. «یَخْسِفَ بِکُمْ»: شما را به زمین فرو ببرد (نگا: قصص / 81، عنکبوت / 40، سبأ / 9، نحل / 45). «تَمُورُ»: حرکت میکند، به جنبش و لرزش میافتد (نگا: طور / 9).]]
[17] یا این که از کسی که در آسمان است خود را در امان میدانید که طوفان شن بر شما گمارد (و شما را در زیر ریگهای روان دفن نماید؟). آن گاه خواهید دانست که تهدید من چگونه است. [[«حَاصِباً»: تند بادی که تودههای شن و سنگریزه را با خود حرکت میدهد و از جائی به جائی میبرد (نگا: اسراء / 68، عنکبوت / 40). «نَذِیرِ»: بیم دادن من. تهدید من. واژه نذیر در اینجا به معنی تحذیراست.]]
[18] کسانی که پیش از اینان بودهاند (آیات و پیغمبران مرا) تکذیب کردهاند، ببین که خشم و کینهی من بر سر ایشان چه آورده است و چه کرده است؟! [[«نَکیرِ»: بد آمدن من از ایشان. خشم و کینهام. واژه (نکیر) به معنی (انکار) است.]]
[19] آیا پرندگانی را نگاه نکردهاند که بالای سر آنان (در پروازند و) گاهی بالهای خود را گسترده و گاهی جمع میکنند؟! جز خداوند مهربان کسی آنها را (بر فراز آسمان) نگاه نمیدارد، چرا که او هر چیزی را میبیند (و میداند هر آفریدهای برای ادامهی زندگی خود نیازمند چیست). [[«صَآفَّاتٍ»: گسترده بالان (نگا: نور / 41). «یَقْبِضْنَ»: بالها را فراهم میآورند. بالها را باز و بسته میکنند. «مَا یُمْسِکُهُنَّ»: (نگا: نحل / 79).]]
[20] آخر کدام اشخاص و افرادند که لشکر شمایند و جدای از خداوند مهربان به شما کمک میکنند و از شما مواظبت مینمایند؟! کافران گرفتار غرورند و بس. [[«جُندٌ»: لشکر. سپاه. اسم جمع است و در معنی جمع میباشد. ذکر اسم اشاره و موصول و فعل آیه به شکل مفرد، با توجّه به لفظ جند است. «مِن دُونِ الرَّحْمنِ»: سوای خداوند مهربان. در برابر خداوند مهربان. با توجّه به معنی اخیر، مفهوم آیه چنین است: آخر چه کسانی هستند آنان که لشکر شمایند و در برابر خداوند مهربان از شما دفاع و به شما کمک مینمایند؟ «إِنْ»: حرف نافیه است. «غُرُورٍ»: گول خوردن. فریب.]]
[21] یا این که چه کسانیند که اگر خداوند روزی خود را باز دارد بتوانند به شما روزی برسانند؟! اصلاً کافران در سرکشی و گریز پافشاری میکنند. [[«عُتُوّ»: سرکشی، طغیان. تکبّر. «نُفُورٍ»: گریز، فرار از حق و حقیقت.]]
[22] آیا آن کسی که نگونسار و بر رخساره راه میرود راهیابتر است، یا کسی که بر پا ایستاده و درست در راه راست گام بر میدارد؟ [[«مُکِبّاً»: نگونسار، بر رو افتاده. «سَوِیّاً»: راست قامت، راست و درست.]]
[23] خدا کسی است که شما را (از عدم) آفریده است، و برای شما گوش و چشم و دل درست کرده است (که وسیلهی کار و سعادت شما هستند. امّا شما این نعمتها را) کمتر سپاسگزاری میکنید. [[«قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ»: (نگا: اعراف / 10، مؤمنون / 78، سجده / 9).]]
[24] بگو: او کسی است که شما را در زمین تولید و تکثیر کرده و پخش و پراکنده نموده است، و در پیش او گرد آورده میشوید. [[«ذَرَأَکُمْ»: شما را پدیدار کرده است. مراد زاد و ولد دادن و افزایش بخشیدن و در زمین پراکندن است (نگا: اعراف / 179).]]
[25] میگویند: اگر راست میگوئید، این وعدهای که میدهید، کی خواهد بود؟ [[«الْوَعْدُ»: مراد فرا رسیدن عذاب استیصال دنیوی، و یا فرا رسیدن رستاخیز و عذاب شدید اخروی است.]]
[26] بگو: اطّلاع و آگاهی (از فرا رسیدن مجازات دنیوی و یا وقوع قیامت) متعلّق به خدا است و بس. من فقط و فقط بیم دهندهی آشکاری هستم. [[«نَذِیرٌ مُّبِینٌ»: بیم دهندهای که آشکارا بیم میدهد و به صراحت از عذاب خدا سخن میگوید.]]
[27] هنگامی که این وعدهی الهی را از نزدیک مشاهده کردند، چهرههای کافران درهم و زشت میگردد، و بدیشان گفته میشود: این همان چیزی است که خود میخواستید (و در فرا رسیدن و دیدن آن شتاب میورزیدید). [[«زُلْفَةً»: نزدیک. قریب. مصدر است و مراد اسم فاعل. «سِیئَتْ»: (نگا: هود / 77، عنکبوت / 23). «تَدَّعُونَ»: با زور و از روی استهزاء درخواست وقوع فوری آن را داشتید (نگا: ص / 16، شوری / 18).]]
[28] بگو به من خبردهید اگر خداوند مرا و تمام کسانی را که با من هستند (و ایمان آوردهاند) هلاک سازد، و یا به ما رحم نماید (و ما را فعلاً نکشد، به هر حال ما چه حال بمیریم و چه در آینده، اهل نجات هستیم). امّا چه کسی کافران را از عذاب دردناک (دوزخ میرهاند و) در پناه خود میدارد؟ [[«أَرَأَیْتُمْ»: (نگا: انعام / 46، یونس / 50 و 59، هود / 28). «إِنْ أَهْلَکَنِی»: جواب (إنْ) جمله «فَمَن یَأْتِیکُم بِمَآءٍ مَّعِینٍ» است. «یُجِیرُ»: پناه میدهد.]]
[29] بگو: خدا مهربان است و بدو ایمان آوردهایم و بدو پشت بستهایم، لذا خواهید دانست که چه کسی (از ما و شما) در گمراهی و سرگشتگی آشکاری است. [[«آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا»: این بخش اشاره ضمنی دارد به این که: ما به خدا ایمان آوردهایم، ولی شما بدو ایمان نیاوردهاید، و ما بدو پشت بستهایم، امّا شما به بتها و چیزهای دیگری پشت بستهاید و دلخوش هستید.]]
[30] بگو: مرا خبر دهید، اگر آبهای (مورد استفادهی) شما به زمین فرو رود، چه کسی میتواند آب روان در دسترس شما مردمان قرار دهد؟! [[«غَوْراً»: فرو رفتن در زمین. مصدر است و مراد اسم فاعل، یعنی غائر است و به معنی فرو رونده است (نگا: کهف / 41). «مَعِینٍ»: جاری، روان (نگا: مؤمنون / 50، صافّات / 45، واقعه / 18).]]