💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 8 captured on 2022-07-16 at 19:08:36. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] تو را از انفال- غنيمتهاى جنگى- مىپرسند، بگو: آن غنيمتها از آن خدا و پيامبر است. پس، از خدا پروا داشته باشيد و ميان خود آشتى و سازش كنيد، و خداى و پيامبر او را فرمان بريد اگر ايمان داريد.
[2] جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهاشان ترسان گردد- از عظمت يا عقوبت او- و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكّل كنند
[3] آنان كه نماز را برپا مىدارند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق مىكنند.
[4] اينانند كه براستى مؤمناند ايشان را نزد پروردگارشان پايههاست و آمرزشى و روزى نيكو و بزرگوارانه- در بهشت-.
[5] چنانكه پروردگارت تو را از خانهات بحق بيرون آورد- براى جنگ بدر- و همانا گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند.
[6] با تو در باره آن حق- جهاد- پس از آنكه روشن و هويدا شد ستيزه مىكنند گويى آنها را به سوى مرگ مىرانند و خود مىنگرند.
[7] و [ياد كنيد] آنگاه كه خدا يكى از آن دو گروه- كاروان بازرگانى و سپاه كافران- را به شما وعده مىداد كه از آن شما خواهد بود، و شما دوست مى داشتيد كه گروه بىخار و بىسلاح- كاروان بازرگانى- شما را باشد و حال آنكه خدا مىخواست كه حق را با سخنان خود- نهادها و سنتهايى كه براى يارى كردن پيامبران و پيروان حق قرار داده- استوار و پايدار كند و بنياد كافران را براندازد.
[8] تا حق- اسلام- را پايدار و باطل را نيست گرداند، هر چند بزهكاران خوش ندارند.
[9] آنگاه كه از پروردگارتان فريادرسى [و يارى] مىخواستيد، پس شما را پاسخ داد كه من شما را به هزارى از فرشتگان كه از پى يكديگر در آيند يارىكنندهام.
[10] و خداوند آن را پديد نكرد مگر براى مژدگانى و تا دلهاتان بدان آرام گيرد و يارى نيست مگر از نزد خدا، كه خدا تواناى بىهمتا و داناى با حكمت است.
[11] آنگاه كه از سوى خود براى ايمنى و آرامش خوابى سبك بر شما مىپوشانيد و از آسمان آبى فرو مىآورد تا شما را بدان پاك كند و پليدى وسوسه شيطان را از شما ببرد و تا بر دلهاتان [شكيبايى و پايدارى] بربندد و گامها را بدان استوار بدارد.
[12] آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم، پس آنان را كه ايمان آوردهاند استوار سازيد، زودا كه در دلهاى آنان كه كافر شدند بيم افكنم، پس فراز گردنها- سرهاشان- بزنيد و از آنها هر انگشتى را بزنيد- تا نتوانند سلاح برگيرند-
[13] اين از آن روست كه با خدا و فرستاده او مخالفت كردند و هر كه با خدا و فرستاده او مخالفت كند پس [بداند كه] خدا سخت كيفر است.
[14] اين است [كيفر ما] پس آن را بچشيد، و همانا كافران را عذاب آتش است.
[15] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون [در ميدان جنگ] با انبوه حملهور كافران روبرو شديد، پس پشتها را به آنها مگردانيد- از آنها مگريزيد-.
[16] و هر كه در آن روز- روز جنگ- پشت خويش به آنها بگرداند- مگر براى آنكه در كارزار كامگارتر باشد به سويى ديگر شود يا در گروهى [ديگر از سپاه مسلمانان] جاى گيرد- پس به خشمى از خدا بازگشته- گرفتار خشم خدا شده- و جاى او دوزخ است، و بد بازگشتگاهى است.
[17] پس شما آنها را نكشتيد- به نيروى خود- بلكه خدا آنان را كشت- به امدادهاى غيبى- و تو [تير يا خاك] نيفكندى آنگاه كه افكندى بلكه خدا افكند [تا كافران را مرعوب و مغلوب گرداند] و تا مؤمنان را به آزمونى نيكو از جانب خويش بيازمايد- يا نعمتى نيكو كه همان پيروزى است به آنان ارزانى دارد- كه خدا شنوا و داناست.
[18] اين است شما را [يارى و پيروزى]، و خدا سستكننده نيرنگ كافران است.
[19] [اى مشركان،] اگر فتح و پيروزى خواهيد، [على رغم خواست شما] اينك فتح و پيروزى- كه از آن مؤمنان است- شما را آمد و اگر [از كفر و دشمنى با پيامبر] باز ايستيد پس آن شما را بهتر است، و اگر [به جنگ با مسلمانان] بازگرديد ما نيز بازگرديم و هرگز گروه شما هر چند بسيار باشد برايتان سودى نخواهد داشت و همانا خدا با مؤمنان است.
[20] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا و پيامبر او را فرمان بريد و از او روى مگردانيد در حالى كه [فرمان او را] مىشنويد.
[21] و مانند كسانى مباشيد كه گفتند شنيديم و حال آنكه نمىشنوند.
[22] همانا بدترين جنبندگان به نزد خداوند، كران و گنگانند- از شنيدن و گفتن حق- كه خرد را كار نمىبندند.
[23] و اگر خداى در آنان خيرى مىشناخت، شنواشان مىساخت و اگر [در حالى كه دلهاشان شنوايى ندارد] شنواشان مىساخت هر آينه رويگردان شده بر مىگشتند.
[24] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خداى و پيامبر را پاسخ دهيد هنگامى كه شما را به چيزى خوانند كه زندهتان مىسازد- سبب زندهدلى شماست- و بدانيد كه خدا ميان مرد و دل او حائل مىشود و [بدانيد كه] به سوى او برانگيخته و فراهم مىشويد.
[25] و از فتنهاى بپرهيزيد كه تنها به كسانى از شما كه ستم كردند نرسد، و بدانيد كه خدا سخت كيفر است.
[26] و به ياد آريد هنگامى را كه در زمين گروهى اندك و ناتوان شمرده شده بوديد، بيم آن داشتيد كه مردمان- مشركان مكه و قبيلههاى عرب- شما را بربايند، پس شما را جاى داد- در مدينه- و به يارى خود نيرومند گردانيد و از چيزهاى پاكيزه روزيتان داد تا مگر سپاس داريد.
[27] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خداى و پيامبر خيانت مكنيد و در امانتهاى خود خيانت مورزيد در حالى كه مىدانيد [كه خيانت مىكنيد].
[28] و بدانيد كه همانا مالها و فرزندانتان آزمونىاند- پس دوستى مال و فرزندان شما را به گناه واندارد- و بدانيد كه پاداشى بزرگ نزد خداوند است.
[29] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از خدا پروا داشته باشيد براى شما مايه تميز [ميان حق و باطل] قرار مىدهد و بديهاتان را از شما مىزدايد و شما را مىآمرزد و خدا، خداوند فزونى و بخشش بزرگ است.
[30] و [ياد كن] آنگاه كه كسانى كه كافر شدند بدانديشى مىكردند- در دار الندوة- كه تو را به بند كشند يا بكشند يا بيرون كنند، آنها بدانديشى مىكردند و خدا چاره نهان مىكرد- مكرشان را بديشان برمىگرداند- و خدا بهترين چارهكنندگان است.
[31] و چون آيات ما بر آنها خوانده شود گويند: شنيديم، اگر بخواهيم ما هم مانند اين- قرآن- را خواهيم گفت، اين نيست مگر افسانههاى پيشينيان.
[32] و [ياد كن] آنگاه كه گفتند: خدايا، اگر اين- قرآن- راست و درست است از نزد تو، پس بر ما سنگهايى از آسمان ببار، يا ما را عذابى دردناك بيار.
[33] و خدا بر آن نيست كه آنان را عذاب كند در حالى كه تو در ميان ايشانى، و خدا عذابكننده آنان نيست در حالى كه آمرزش مىخواهند.
[34] و چيست آنان را- چه جاى آن است- كه خدا عذابشان نكند و آنهايند كه [مردم را] از مسجد الحرام باز مىدارند، و حال آنكه سرپرستان- سزاوار توليت- آن نيستند سرپرستان آن جز پرهيزگاران نباشند و ليكن بيشترشان نمىدانند
[35] و نماز و دعاى آنان به نزد آن خانه جز سوتكشيدن و دستزدن نيست، پس عذاب را به سزاى آنكه كفر مىورزيديد بچشيد.
[36] آنان كه كافر شدند مالهاى خود را هزينه مىكنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند و بگردانند. زودا كه آن را هزينه كنند آنگاه بر آنها مايه پشيمانى و حسرت شود و سپس شكست خورند و كسانى كه كافر شدند به سوى دوزخ برانگيخته و فراهم شوند.
[37] تا خدا پليد را از پاك جدا سازد و پليد را برخى بر برخى نهد پس همه را توده كند و در دوزخ افكند اينانند زيانكاران.
[38] به كسانى كه كافر شدند بگو: اگر باز ايستند، آنان را آنچه گذشته بخشوده و آمرزيده مىشود و اگر [به روش خود و جنگ و فتنهانگيزى] بازگردند پس همان روش و نهاد است كه بر پيشينيان گذشت.
[39] و با آنان كارزار كنيد تا آنگاه كه فتنهاى- كفر و شرك و فتنهانگيزى- نماند و دين يكسره خداى را باشد. پس اگر بازايستند همانا خدا به آنچه مىكنند بيناست.
[40] و اگر روى بگردانند بدانيد كه خدا سرپرست و ياور شماست، نيكو سرپرست و نيكو ياورى است.
[41] و بدانيد كه هر چه به چنگ آريد، پس پنج يك آن براى خداى و پيامبر و خويشان [پيامبر] و يتيمان و تهيدستان و در راهماندگان [از خاندان پيامبر] است، اگر به خداى و آنچه [از قرآن] بر بنده خود روز جداشدن [حق از باطل]- روز بدر-، روزى كه آن دو گروه- كافران و مؤمنان- به هم رسيدند، فروفرستاديم ايمان آوردهايد و خدا بر هر چيزى تواناست.
[42] آنگاه كه شما به كناره نزديكتر- كناره خشك رود كه به مدينه نزديكتر است- بوديد و آنها- ابو جهل و سپاه او- به كناره دورتر- از مدينه- بودند و آن كاروان- شترسواران ابو سفيان- از شما فروتر بود- نزديكتر به جانب دريا-. و اگر با آنها وعده [مكان و زمان جنگ] مىنهاديد، در وعدهگاه با يكديگر اختلاف مىكرديد- و اين گونه با هم روبرو نمىشديد- و ليكن [چنان شد] تا خدا كارى را كه كردنى بود به انجام رساند، تا آن كه [به گمراهى] هلاك مىشود به حجتى روشن هلاك شود و آن كه [به هدايت] زنده مىماند به حجتى روشن زنده بماند و هر آينه خدا شنوا و داناست.
[43] [ياد كن] آنگاه كه خدا آنها را در خوابت به تو اندك نمود، و اگر آنها را بسيار مىنمود سست و بددل مىشديد و در كار [جنگ] با يكديگر ستيزه مىكرديد و ليكن خدا [شما را از اين سستى و ستيزه] به سلامت داشت همانا او به آنچه در دلهاست داناست.
[44] و آنگاه كه آنان را چون با هم روبرو شديد در چشمهاى شما اندك و شما را در چشمهاى آنان اندك نمود تا خدا كارى را كه كردنى بود به انجام رساند و كارها به خدا بازگردانده مىشود.
[45] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر گاه به گروهى [از دشمن] برخورديد، پايدارى نماييد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه پيروز و رستگار شويد.
[46] و خدا و پيامبرش را فرمان بريد و با يكديگر ستيزه و كشمكش مكنيد كه سست و بددل شويد و نيرو و دولتتان برود، و شكيبايى كنيد، كه خدا با شكيبايان است.
[47] و مانند آن كسان- كفار قريش- مباشيد كه از خانههاى خويش با سرمستى از نعمت و خودنمايى به مردم بيرون آمدند و [مردم را] از راه خدا بازمىدارند و مى گردانند و خدا بدانچه مىكنند [دانايى] فراگيرنده است.
[48] و آنگاه كه شيطان كارهاى آنها را برايشان بياراست و گفت: امروز از مردمان بر شما چيرهشوندهاى نيست و من پناه شمايم. و چون آن دو گروه روياروى شدند بر دو پاشنه خود گرديد- پشت كرد و گريخت- و گفت: من از شما بيزارم، من چيزى- فرشتگان يارىكننده مؤمنان- را مىبينم كه شما نمىبينيد، من از خداى مىترسم، و خدا سخت كيفر است.
[49] آنگاه كه منافقان و كسانى كه در دلهاشان بيمارى است گفتند: اينان را دينشان فريفته است. و هر كس بر خدا توكل كند همانا خدا تواناى بىهمتا و داناى استواركار است- از اينرو متوكلان را يارى مىكند و تنها نمىگذارد-.
[50] و اگر مىديدى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را برگيرند! بر روى و پشتشان مىزنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد
[51] اين به سزاى كارهايى است كه دستهاى شما پيش فرستاده- خودتان كردهايد- و هرگز خدا بر بندگان ستمگر نيست.
[52] همانند عادت و روش فرعونيان و كسانى كه پيش از آنان بودند كه به آيات خدا كافر شدند، پس خدا آنها را به سزاى گناهانشان بگرفت، زيرا كه خدا نيرومند و س��ت كيفر است.
[53] اين [كيفر] از آن روست كه خدا هرگز بر آن نبوده است كه نعمتى را كه بر مردمى ارزانى داشته دگرگون كند تا آنكه آنها آنچه را كه در خودشان است دگرگون سازند- حال خود را به كفر و ناسپاسى و ستمگرى بگردانند-، و خدا شنوا و داناست.
[54] همانند عادت و روش فرعونيان و كسانى كه پيش از آنها بودند كه نشانههاى پروردگارشان را دروغ شمردند پس آنان را به سزاى گناهانشان هلاك كرديم و فرعونيان را غرق كرديم و همگى- فرعونيان و كفار قريش- ستمكار بودند.
[55] همانا بدترين جنبندگان به نزد خدا كسانىاند كه كافر شدند، پس آنها ايمان نخواهند آورد
[56] كسانى از آنها- كافران- كه با آنان پيمان بستهاى سپس پيمان خود را هر بار مىشكنند و هيچ پروا نمىكنند.
[57] پس اگر در جنگ به آنان دست يابى، با سختگيرى به آنها آنان را كه پشت سر ايشانند پراكنده ساز شايد ياد كنند و پند گيرند.
[58] و اگر از گروهى بيمِ خيانت- پيمان شكنى- داشتى [پيمانشان را] برابر [عملكرد خودشان] به نزدشان افكن- اعلام نقض پيمان كن-، زيرا خدا خائنان را دوست ندارد.
[59] و كسانى كه كافر شدند نپندارند كه پيشى گرفتند [و از عذاب ما جستند]، زيرا كه آنها نمىتوانند [ما را] عاجز كنند.
[60] و براى [كارزار با] آنها آنچه مىتوانيد نيرو و اسبان بسته [و زين كرده] آماده سازيد تا بدين وسيله دشمن خدا و دشمن خودتان و ديگرانى جز اينان را كه شما نمىشناسيد خدا آنها را مىشناسد بترسانيد و آنچه در راه خدا انفاق كنيد بتمامى به شما باز دهند و بر شما هيچ ستمى نخواهد شد.
[61] و اگر به صلح و آشتى گراييدند- تمايل نشان دادند- تو نيز به آن بگراى و بر خدا توكل كن، كه اوست شنوا و دانا.
[62] و اگر بخواهند تو را بفريبند، خداوند تو را بسنده است، اوست كه تو را به يارى خود و به مؤمنان نيرومند كرد
[63] و در ميان دلهاشان الفت و پيوند داد اگر همه آنچه در زمين است هزينه مىكردى نمىتوانستى ميان دلهاشان الفت پديد كنى و ليكن خداوند ميان آنها الفت داد، كه او تواناى بىهمتا و داناى با حكمت است.
[64] اى پيامبر، خدا و مؤمنانى كه از تو پيروى كردهاند تو را بسنده است.
[65] اى پيامبر، مؤمنان را بر كارزار برانگيز اگر از شما بيست تن شكيبا باشند- كه در جنگ پايدارى كنند- بر دويست تن [از كافران] چيره شوند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از آنها كه كافر شدند چيره شوند زيرا كه آنها گروهى نافهم و نادانند- ايمان و انگيزهاى ندارند و از اينرو در كارزار شكيبايى و پايدارى نمىكنند.
[66] اكنون- پس از روز بَدر- خدا بار شما را سبك كرد و دانست كه در شما سستى و ناتوانى هست پس اگر از شما صد تن شكيبا باشند بر دويست تن چيره شوند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن چيره شوند- به خواست خدا-، و خدا با شكيبايان است.
[67] هيچ پيامبرى را نسزد كه او را بنديان- اسيران جنگى براى فديهگرفتن يا فروختن- باشد تا آنگاه كه با كشتار [و خستن كافران در ميدان جنگ] در زمين چيره و پيروز شود- يعنى روانيست كه پيش از شكستن و سركوبكردن دشمن، نيروى رزمندگان اسلام صرف گرفتن اسير شود- شما كالاى اين جهان مىخواهيد و خدا [براى شما پاداش و نعمت جاويد] آن جهان را مىخواهد و خدا تواناى بىهمتا و داناى با حكمت است.
[68] اگر نوشته و فرمانى از خدا پيشى نگرفته بود- كه مجاهدان را گرفتن غنيمت حلال و مباح خواهد شد-، در آنچه [از آن اسيران] ستانديد شما را عذابى بزرگ مىرسيد.
[69] اينك از آنچه غنيمت گرفتيد حلال و پاكيزه بخوريد و ترس از خدا را پيشه كنيد، كه خدا آمرزگار و مهربان است.
[70] اى پيامبر، به بنديانى كه در دست شمايند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما نيكيى بداند به شما بهتر از آنچه از شما ستاندند بدهد و شما را بيامرزد، و خدا آمرزگار و مهربان است.
[71] و اگر بخواهند به تو خيانت كنند همانا پيش از اين به خدا خيانت كردند، پس اينك [تو را] بر آنها توانايى و دستيابى داد، و خدا دانا و استواركار است.
[72] همانا كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و با مالها و جانهاى خويش در راه خدا جهاد كردند و كسانى كه [مهاجران را] جاى و پناه دادند و [پيامبر را] يارى كردند، آنان دوستان و پيوندداران يكديگرند، و كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نكردند شما را از دوستى و پيوند با آنان هيچ نيست تا هجرت كنند و اگر از شما در [كار] دين يارى بخواهند بر شماست يارىكردن آنها، مگر بر ضد گروهى كه ميان شما و آنها پيمانى باشد، و خداوند بدانچه مىكنيد بيناست.
[73] و كسانى كه كافر شدند دوستان و پيوندداران يكديگرند اگر آن كار را نكنيد- يعنى اگر آن يارى را نكنيد و بستگى و پيوندتان با كافران باشد نه با مؤمنان- فتنه و تباهى بزرگى در زمين روى خواهد نمود.
[74] و كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا جهاد كردند و آنان كه جاى و پناه دادند و يارى كردند، اينانند كه براستى مؤمناند ايشان راست آمرزش و روزى بزرگوارانه.
[75] و كسانى كه پس از آن- يعنى پس از ايمان آوردن و هجرتكردن شما- ايمان آوردند و هجرت كردند و همراه شما جهاد كردند، اينان از شمايند. و خويشاوندان در كتاب خدا [در باره ميراث] به يكديگر سزاوارترند همانا خدا به همه چيز داناست.