💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 40 captured on 2022-07-16 at 19:09:52. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 40: The Forgiver (Ghafir)

Surahs

[1] حاميم.

[2] فرو فرستادن اين كتاب از سوى خداى توانمند بى‌همتا و داناست

[3] آمرزنده گناه و پذيرنده توبه، سخت كيفر [و] خداوند بخشش پاينده. هيچ خدايى جز او نيست بازگشت همه به سوى اوست.

[4] در باره آيات خدا جز كسانى كه كافر باشند ستيزه نمى‌كنند، پس آمد شدشان در شهرها- و اينكه فرصت و مهلتى دارند و به تجارت و تصرّف در كارها سرگرم‌اند- تو را نفريبد.

[5] پيش از آنان قوم نوح و گروه‌هاى پس از آنها [پيامبران را] تكذيب كردند، و هر امّتى آهنگ آن كردند تا پيامبرشان را بگيرند- و از گفتن حق بازدارند يا بكشند و يا تبعيد كنند-، و به باطل- كژى و ناراستى- ستيزه كردند تا بدان وسيله حق- راستى- را پامال و تباه سازند. پس آنان را [به عذاب‌] بگرفتم، پس [بنگر كه‌] كيفر من چگونه بود.

[6] و بدين سان سزا گشته است سخن پروردگارت بر كافران كه آنها دوزخيانند.

[7] آنان كه عرش را برمى‌دارند- حمل مى‌كنند- و آنان كه گرداگرد آنند، پروردگارشان را همراه با سپاس و ستايش به پاكى ياد مى‌كنند و به او ايمان مى آورند و براى كسانى كه ايمان آورده‌اند آمرزش مى‌خواهند [و گويند:] پروردگارا، به بخشايش و دانش همه چيز را فرا گرفته‌اى، پس كسانى را كه توبه كردند و راه تو را پيروى نمودند بيامرز و ايشان را از عذاب دوزخ نگاه دار.

[8] پروردگارا، و ايشان را به بهشتهاى پاينده كه به آنان و هر شايسته‌كارى از پدران و همسران و فرزندانشان وعده داده‌اى درآر، كه تويى تواناى بى‌همتا و داناى با حكمت

[9] و از بديها- كيفر گناهان- نگاهشان دار، و هر كه را در آن روز- روز رستاخيز- از بديها نگاه دارى پس همانا بر او رحمت آورده‌اى، و اين است رستگارى و كاميابى بزرگ.

[10] همانا كسانى را كه كافر شدند، [در دوزخ‌] ندا دهند كه هر آينه دشمنى خدا [با شما] از دشمنى شما با خودتان آنگاه كه [در دنيا] به ايمان خوانده مى شديد پس كفر مى‌ورزيديد، بزرگتر است.

[11] گويند: پروردگارا، ما را دو بار بميراندى و دو بار زنده گرداندى- اكنون به زندگانى آخرت يقين كرديم-، اينك به گناهانمان اقرار داريم، پس آيا هيچ راهى به سوى بيرون شدن [از اين دوزخ‌] هست؟

[12] اين [عذاب‌] براى آن است كه چون خدا به يگانگى خوانده مى‌شد شما كافر شديد، و اگر براى او انباز مى‌آوردند باور مى‌داشتيد، پس فرمان خداى والا و بزرگ راست.

[13] اوست كه نشانه‌هاى خود را به شما مى‌نمايد و براى شما از آسمان روزى- باران- فرومى‌فرستد، و پند نگيرد مگر كسى كه [به دل به خدا] بازمى‌گردد.

[14] پس خداى را بخوانيد در حالى كه دين را براى او ويژه كرده باشيد گر چه كافران خوش ندارند.

[15] بلندكننده پايه‌ها- يا داراى پايه‌هاى بلند- است، خداوند عرش كه از فرمان خويش بر هر يك از بندگانش كه بخواهد روح- وحى يا فرشته وحى- را مى افكند- القاء مى‌كند- تا [مردم را] از روز ديدار- روز رستاخيز- بترساند

[16] روزى كه نمايان شوند، هيچ چيز از آنان بر خدا پوشيده نباشد، [و ندا آيد كه‌] امروز پادشاهى كه راست؟ خداى راست، آن يگانه بر همه چيره.

[17] امروز هر كسى بدانچه كرده است پاداش داده شود، امروز هيچ ستمى نيست، همانا خدا زود حساب است.

[18] و ايشان را از آن روز نزديك- روز قيامت- بيم ده، آنگاه كه دلها به گلوها رسد در حالى كه غمگين و پر از اندوه‌اند ستمكاران را هيچ دوست نزديك و دلسوزى نيست و نه شفاعت‌كننده‌اى كه سخنش [در باره آنها] پذيرفته شود.

[19] خيانت چشمها- دزديده نگريستن- و آنچه را سينه‌ها پنهان مى‌دارند مى‌داند.

[20] و خدا به راستى و درستى حكم مى‌كند، و كسانى كه اينان به جاى خدا مى‌خوانند هيچ حكمى نمى‌كنند، همانا خداست شنوا و بينا.

[21] آيا در زمين گردش نكرده‌اند تا بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟ آنان از اينها نيرومندتر و داراى آثار بازمانده بيشترى در زمين بودند، پس خداوند آنها را به سزاى گناهانشان بگرفت و آنان را از [عذاب‌] خدا هيچ نگاهدارنده‌اى نبود.

[22] اين از آن روست كه پيامبرانشان با نشانه‌هاى و دلايل روشن- معجزه و كتاب و حجت- بديشان مى‌آمدند ولى كفر ورزيدند، پس خدا بگرفتشان، كه او نيرومند و سخت كيفر است.

[23] و هر آينه موسى را با نشانه‌هاى خويش و حجتهاى روشن فرستاديم،

[24] به سوى فرعون و هامان و قارون، پس گفتند: جادوگرى است دروغگو.

[25] پس چون [موسى‌] براستى و درستى از جانب ما بديشان آمد، [فرعون و قوم او] گفتند: پسران كسانى را كه با او ايمان آوردند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد- زيرا از آنها كارزار نيايد و نيز تا نسل بنى اسرائيل منقطع شود-. و نيرنگ و ترفند كافران جز در گمراهى نيست.

[26] و فرعون گفت: مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او خداى خويش را بخواند [تا به فريادش رسد] من مى‌ترسم كه كيش شما را دگرگون كند يا در اين سرزمين تباهى پديد آورد.

[27] و موسى گفت: من به پروردگار خويش و پروردگار شما پناه مى‌برم از هر گردنكشى كه به روز حساب ايمان ندارد.

[28] و مردى مؤمن از آل فرعون كه ايمان خويش پوشيده مى‌داشت گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى‌گويد: پروردگار من خداى يكتاست و با نشانه‌هاى روشن- معجزات- از پروردگارتان نزد شما آمده است؟ و اگر دروغگو باشد پس دروغش بر اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه شما را وعده مى كند به شما مى‌رسد. همانا خدا آن را كه گزافكار و دروغگوست راه ننمايد

[29] اى قوم من، امروز پادشاهى شما راست كه در اين سرزمين چيره‌ايد، پس كيست كه ما را از عذاب خدا اگر بر سر ما آيد يارى كند؟ فرعون گفت: شما را جز آنچه [صواب‌] مى‌بينم نمى‌نمايم، و جز به راه راست و درست رهنمونى نمى‌كنم.

[30] و آن كه ايمان آورده بود، گفت: اى قوم من، همانا من بر شما از [روزى‌] مانند روز [هلاك‌] آن گروه‌ها [كه پيامبران را دروغگو شمردند] مى‌ترسم

[31] مانند روش [خداوند در باره‌] قوم نوح- به طوفان- و عاد- قوم هود، به باد صرصر- و ثمود- قوم صالح، به صاعقه- و كسانى كه پس از آنها بودند، و خدا خواهان ستمى به بندگان نيست.

[32] و اى قوم من، همانا من بر شما از روز آوازدادن يكديگر مى‌ترسم،

[33] آن روز كه پشت كرده روى بگردانيد- از موقف حساب به سوى دوزخ- و شما را از [عذاب‌] خدا نگهدارنده‌اى نيست. و هر كه خدا گمراهش كند او را هيچ راهنمايى نيست.

[34] و هر آينه يوسف پيش از اين با حجتهاى روشن نزد شما آمد، پس پيوسته از آنچه شما را آورده بود در شك بوديد، تا چون درگذشت، گفتيد كه خدا پس از او هرگز پيامبرى نخواهد فرستاد. اينچنين خدا هر گزافكار و شك‌دارنده‌اى را گمراه مى‌كند،

[35] آنان كه در باره آيات خدا بى‌آنكه حجتى بديشان آمده باشد ستيزه و جدل مى‌كنند، [اين‌] به نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آورده‌اند دشمنى بزرگى است، و اين گونه خداى بر دل هر گردنكش خودكامه‌اى مُهر مى‌نهد.

[36] و فرعون گفت: اى هامان، براى من كوشكى- برجى- افراشته بساز تا مگر به آن راه‌ها- يا درها- برسم،

[37] راه‌هاى- يا درهاى- آسمانها، تا به خداى موسى ديده‌ور شوم، و هر آينه او را دروغگو مى‌پندارم. و بدين سان براى فرعون بدى كردارش آراسته گشت و از راه [راست‌] بازداشته و گردانيده شد و نيرنگ و ترفند فرعون جز در تباهى نبود.

[38] و آن كه ايمان آورده بود، گفت: اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را راه راست و درست بنمايم.

[39] اى قوم من، جز اين نيست كه زندگانى اين جهان برخورداريى [اندك و زودگذر] است و همانا جهان‌پسين سراى پايندگى است.

[40] هر كه كار بدى كند جز مانند آن كيفر داده نشود، و هر كس از زن يا مرد كار نيك و شايسته‌اى كند و مؤمن باشد پس ايشانند كه به بهشت در آيند و در آن بى‌حساب روزى داده شوند.

[41] و اى قوم من، چون است كه من شما را به رهايى [از عذاب‌] مى‌خوانم و شما مرا به آتش دوزخ مى‌خوانيد؟!

[42] مرا مى‌خوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را با وى انباز گردانم كه دانشى بدان ندارم، و من شما را به آن [خداى‌] تواناى بى‌همتا و آمرزگار مى‌خوانم.

[43] بى‌گمان آنچه مرا به [پرستش‌] آن مى‌خوانيد نه در اين جهان و نه در آن جهان دعوتى ندارند- كسى را به سوى خود نمى‌خوانند-، و بازگشت ما به خداست، و گزافكاران همان دوزخيانند.

[44] پس زودا كه آنچه شما را مى‌گويم ياد كنيد، و من كار خود به خدا وامى‌گذارم، كه خدا به بندگان بيناست.

[45] پس خدا او را از بديها و سختيهاى آن نيرنگها كه ساختند نگاه داشت و عذاب بد و سخت فرعونيان را فرو گرفت

[46] آتش دوزخ، كه بامداد و شامگاه بر آن عرضه مى‌شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [ندا آيد:] فرعونيان را به سخت‌ترين عذاب درآوريد.

[47] و [ياد كن‌] آنگاه كه در آتش دوزخ ستيزه و پرخاش كنند، پس ناتوانان- زبونان قوم- به آنان كه گردنكشى و بزرگ‌منشى كردند گويند: ما [در دنيا] پيروان شما بوديم، پس آيا مى‌توانيد بهرى از آتش را از ما باز داريد؟

[48] آنان كه گردنكشى كردند گويند: ما همگى در آتشيم- اگر مى‌توانستيم عذاب را اول از خود باز مى‌داشتيم-، همانا خدا ميان بندگان حكم كرده است- حكمى در خورد هر يك-.

[49] و آنان كه در آتشند به نگهبانان دوزخ گويند: پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از عذاب ما سبك گرداند.

[50] گويند: آيا پيامبران شما با نشانه‌ها و حجتهاى روشن نزد شما نمى‌آمدند؟ گويند: چرا. گويند: پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در گمراهى و تباهى نيست.

[51] هر آينه ما فرستادگان خود و آنان را كه ايمان آورده‌اند در زندگانى اين جهان و در آن روز كه گواهان برپا ايستند يارى مى‌كنيم

[52] روزى كه ستمكاران را پوزش خواهى‌شان سود ندهد و آنان راست لعنت و آنان راست بدترين سراى- دوزخ-.

[53] و هر آينه موسى را رهنمونى داديم و به فرزندان اسرائيل كتاب- تورات- را به ميراث داديم،

[54] كه رهنمونى و يادكرد و پند است مر خردمندان را.

[55] پس شكيبايى ورز، كه وعده خدا راست است و براى گناهت آمرزش بخواه و پروردگارت را شبانگاه و بامداد همراه با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن.

[56] همانا كسانى كه در آيتهاى خدا بى‌دليل و حجتى كه بديشان آمده باشد ستيزه و جدل مى‌كنند در سينه‌هاشان جز بزرگ‌منشى كه بدان نرسند نيست پس به خدا پناه ببر، كه اوست شنوا و بينا.

[57] هر آينه آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش مردم بزرگتر است ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.

[58] و نابينا و بينا برابر نيستند، و نه آنان كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند و بدكاران اندك پند مى‌پذيريد.

[59] هر آينه رستاخيز آمدنى است، هيچ شكى در آن نيست، ولى بيشتر مردم باور نمى‌دارند.

[60] و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را پاسخ گويم همانا كسانى كه از پرستش من سركشى كنند زودا كه خوار و سرافكنده به دوزخ در آيند.

[61] خدا آن است كه شب را براى شما پديد كرد تا در آن بياراميد و روز را روشن ساخت- تا در آن ببينيد و روزى بجوييد- همانا خدا خداوند فزون‌بخشى است بر مردم، ولى بيشتر مردم سپاس نمى‌گزارند.

[62] اين است خداى، پروردگار شما، كه آفريننده هر چيزى است، خدايى جز او نيست، پس كجا و چگونه [از وى‌] گردانيده مى‌شويد؟

[63] اينچنين آنان كه آيات خدا را انكار مى‌كردند [از حق‌] گردانيده مى‌شوند.

[64] خدا آن است كه زمين را براى شما آرامگاهى و آسم��ن را بنائى- سقفى- برافراشته ساخت، و شما را صورت نگاشت و نيكو صورت نگاشت، و از پاكيزه‌ها به شما روزى داد. اين است خداى، پروردگار شما، پس بزرگ و بزرگوار است خداى، پروردگار جهانيان.

[65] اوست زنده [جاويد]، خدايى جز او نيست، پس او را بخوانيد در حالى كه دين را ويژه او كرده باشيد، سپاس و ستايش خداى راست، پروردگار جهانيان.

[66] بگو: همانا من باز داشته شده‌ام از اينكه آنها را كه شما به جاى خدا مى‌خوانيد بپرستم آنگاه كه مرا نشانه‌ها و دلايل روشن از پروردگارم آمد، و فرمان يافته‌ام كه [تنها] پروردگار جهانيان را گردن نهم.

[67] اوست آن [خداى‌] كه شما را از خاك آفريد، پس از آن از نطفه و سپس از خون بسته، آنگاه شما را كودكى خرد [از رحم مادر] بيرون آورد، سپس [امكان داد] تا به جوانى و نيرومندى خود برسيد و سپس تا [هنگامى كه‌] پير شويد. و از شما كسانى از پيش- پيش از نيرومندى و پيرى- جانشان گرفته شود و [امكان داد] تا به سرآمدى نامبرده- هنگام مرگ- برسيد و باشد كه خرد را كار بنديد.

[68] اوست آن كه زنده كند و بميراند، و چون كارى را [خواهد و] حكم كند، همانا آن را گويد: باش، پس مى‌باشد.

[69] آيا به آنان كه در باره آيات خدا ستيزه مى‌كنند ننگريستى كه چگونه [از تصديق و ايمان بدان‌] گردانيده مى‌شوند؟

[70] همانان كه كتاب [الهى‌]- اين كتاب يا هر كتاب آسمانى- و آنچه را- از احكام و مواعظ- كه بدان پيامبران خود را فرستاديم دروغ شمردند، پس بزودى خواهند دانست.

[71] آنگاه كه غلها و زنجيرها در گردنهاشان باشد و بر روى كشيده شوند،

[72] در آب جوشان، سپس در آتش سوخته و بريان شوند.

[73] سپس به آنها گفته شود: كجايند آنچه شريك مى‌گرفتيد،

[74] براى خدا؟ گويند: از ما گم و نابود شدند، بلكه پيش از اين چيزى را نمى‌خوانديم- نمى پرستيديم-. اينچنين خداوند كافران را گمراه مى‌كند.

[75] اين [عذاب‌] بدان سبب است كه در زمين به ناروا شادى همى‌كرديد و شادمانه به ناز و سرمستى مى‌خراميديد.

[76] به دروازه‌هاى دوزخ در آييد، كه در آن جاودانه باشيد، پس بد است جايگاه گردنكشان.

[77] پس [بر آزار قوم‌] شكيبايى كن، همانا وعده خدا راست است، كه اگر برخى از آن [عذاب‌] كه آنان را وعده مى‌كنيم به تو بنماييم يا جان تو را برگيريم- پيش از عذاب آنها-، آنها به سوى ما بازگردانيده مى‌شوند- و عذابشان خواهيم كرد-.

[78] و هر آينه پيش از تو پيامبرانى فرستاديم، بهرى از ايشان آنانند كه داستانشان را بر تو گفتيم و داستان برخى را بر تو نگفتيم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به خواست و فرمان خدا آيه‌اى بياورد پس آنگاه كه فرمان خدا بيايد بحق حكم كرده شود، و در آنجا ناراستان و ياوه‌گويان- كافران- زيانكار گردند.

[79] خداست آن كه چارپايان را از بهر شما آفريد تا بر برخى از آنها سوار شويد و برخى از آنها را بخوريد

[80] و براى شما در آنها سودهاست- از پشم و پوست و شير آنها- و تا [با سوار شدن‌] بر آنها به حاجتى كه در دلهاى خود داريد- از داد و ستد و معامله- برسيد و بر آنها و بر كشتيها برداشته- سوار- شويد.

[81] و نشانه‌هاى خويش را به شما مى‌نمايد، پس كدام يك از نشانه‌هاى خداى را انكار مى‌كنيد؟

[82] آيا در زمين گردش نكرده‌اند تا بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟ آنان كه از ايشان نيرومندتر بودند و نشانه‌هاى بجامانده بيشترى در زمين داشتند پس آنچه فراهم مى‌كردند به كارشان نيامد- و عذاب را از آنها دفع نكرد-.

[83] پس چون پيامبرانشان با نشانه‌ها و دلايل روشن بديشان آمدند آنان بدانچه از دانش- دانش معاش مانند پيشه‌ها و صناعات- نزدشان بود دل خوش كردند، و آنچه بدان استهزا مى‌كردند آنها را فروگرفت.

[84] پس چون عذاب سخت ما را ديدند گفتند: به خداى يگانه ايمان آورديم و بدانچه شرك مى‌آورديم كافر شديم.

[85] پس ايمانشان آنگاه كه عذاب ما را ديدند آنان را سود نبخشيد. اين- سود نبخشيدن ايمان در آن حال- نهاد و روش خداست كه در باره بندگانش گذشته است، و آنجاست- آنگاه كه عذاب خداى دررسيد- كه كافران زيانكار شدند.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud