💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 33 captured on 2022-07-16 at 19:09:36. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] اى پيامبر، خداى را پروا داشته باش و از كافران و منافقان فرمان مبر. همانا خدا دانا و با حكمت است.
[2] و آنچه را كه از پروردگارت به تو وحى مىشود پيروى كن، كه خدا بدانچه مىكنيد آگاه است
[3] و بر خدا توكل كن، و خدا كارسازى بسنده است.
[4] خدا براى هيچ مردى دو دل در درون او ننهاده است و زنانتان را كه آنان را ظهار مىكنيد مادرانتان نگردانيده و پسرخواندگانتان را پسرانتان نساخته است، اين گفتار شماست كه به دهان خويش مىگوييد: و خدا راست و درست مىگويد و اوست كه راه مىنمايد.
[5] آنان
[6] پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران ايشانند و در كتاب خدا خويشاوندان برخى به برخى [در ميراث] سزاوارترند از مؤمنان و مهاجران، مگر آنكه بخواهيد به دوستان همكيش خود نيكى كنيد. اين [حكم] در كتاب- لوح محفوظ يا قرآن- نوشته شده است.
[7] و [ياد كن] آنگاه كه از پيامبران پيمان ايشان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم و از همه ايشان پيمانى سخت و استوار گرفتيم،
[8] تا [خدا] راستگويان را از راستى ايشان بپرسد، و كافران را عذابى دردناك آماده كرده است.
[9] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نعمت خداى را بر خود به ياد آريد آنگاه كه شما را لشكرهايى- از طايفههاى عرب- بيامد پس بادى و لشكرهايى كه نمىديديد بر آنها فرستاديم، و خدا بدانچه مىكنيد بيناست.
[10] آنگاه كه از فراز شما- بالاى وادى- و از فرود شما- پايين وادى- بر شما در آمدند، و آنگاه كه ديدگان خيره شد و دلها به گلوها رسيد و به خدا گمانها [ى گوناگون] برديد.
[11] در آنجا مؤمنان آزمون شدند و سخت به لرزه در افتادند.
[12] و آنگاه كه منافقان و آنان كه در دلهاشان بيمارى- شك و نفاق- است گفتند: خدا و پيامبرش به ما جز وعدهاى فريبنده- فتح و پيروزى- ندادند.
[13] و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه شما را جاى ماندن نيست، پس بازگرديد- از لشكرگاه به مدينه-، و گروهى از آنها از پيامبر رخصت [رفتن] خواسته مى گفتند: خانههاى ما بىحفاظ است- از دزد و دشمن در امان نيست- و حال آنكه آن خانهها بىحفاظ نبود، اينان آهنگى جز گريختن نداشتند.
[14] و اگر [سپاه كفار] از اطراف آن- شهر يا خانهها- بر آنان در آيند و سپس از آنها فتنه و آشوب- بازگشت به شرك يا جنگ با مسلمانان- خواسته شود، هر آينه به سوى آن روند و بر [اجابت] آن
[15] و هر آينه اينان پيش از اين با خدا پيمان بسته بودند كه پشت نكنند و نگريزند، و پيمان خدا بازخواست شدنى است.
[16] بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد اين گريختن هرگز شما را سود ندارد، وانگهى جز اندكى برخوردار نشويد.
[17] بگو: كيست كه شما را از خداى نگاه دارد اگر در باره شما بديى يا بخشايشى خواهد. و آنان براى خويش جز خدا هيچ كارساز و ياورى نخواهند يافت.
[18] همانا خدا مىشناسد بازدارندگان از شما را- كه مردم را از يارىكردن پيامبر
[19] بخيلانند بر شما- در راه جهاد هيچ كمك مالى و جانى به شما نمىكنند- پس چون بيم [جنگ] پيش آيد، آنان را بينى كه به تو مىنگرند در حالى كه چشمهاشان [از ترس] مىگردد همچون كسى كه بيهوشى مرگ او را فرا گرفته باشد. و چون ترس [جنگ] از ميان برود با زبانهاى تيز و تند به سبب بخلى كه بر خير- مال و غنيمت- دارند شما را برنجانند- زباندرازى كنند- اينان ايمان نياوردهاند پس خدا هم كارهاشان را بىبرّ و نابود ساخت، و اين كار بر خدا آسان است.
[20] مىپندارند كه [هنوز] لشكرهاى احزاب نرفتهاند و اگر آن لشكرها بازآيند، دوست دارند كه در ميان اعراب باديهنشين مىرفتند و از خبرهاى شما مى پرسيدند و اگر هم در ميان شما باشند جز اندكى كارزار نكنند- پس سودى در ماندن آنها نيست-.
[21] هر آينه شما را در [خصلتها و روش] پيامبر خدا نمونه و سرمشق نيكو و پسنديدهاى است، براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد مىدارد و خداى را بسيار ياد مىكند.
[22] و چون مؤمنان آن لشكرها را ديدند گفتند: اين است آنچه خدا و پيامبرش ما را وعده دادهاند و خدا و پيامبرش راست گفتند، و [ديدن آن لشكرها] ايشان را جز باورداشتن و گردننهادن نيفزود.
[23] از مؤمنان مردانىاند كه آنچه را با خداى بر آن پيمان بسته بودند- بذل جان- براستى بجاى آوردند، پس برخى از ايشان پيمان خويش گزاردند- به شهادت رسيدند- و برخى از ايشان [كارزار و شهادت را] چشم همىدارند و [پيمان خويش را] هيچ دگرگون نساختهاند
[24] تا خدا راستگويان را به راست گفتن و وفاداريشان پاداش دهد، و منافقان را اگر خواهد عذاب كند يا [به بخشايش خود] بر آنان باز گردد و توبهشان را بپذيرد، كه خدا آمرزگار و مهربان است.
[25] و خدا كافران را با خشمشان بازگردانيد در حالى كه هيچ پيروزى و غنيمتى نيافتند، و خدا مؤمنان را از كارزار بسندگى كرد، و خدا نيرومند و تواناى بىهمتاست.
[26] و كسانى از اهل كتاب- جهودان- را كه با آنها- احزاب- همپشت گشتند از قلعههاشان فروآورد و در دلهاشان بيم افكند، گروهى را مىكشتيد و گروهى را اسير مىگرفتيد
[27] و زمينشان- مزارع و باغهاشان- و خانههاشان و مالهاشان و زمينى را كه بر آن گام ننهاديد به شما ميراث داد و خداوند بر هر چيزى تواناست.
[28] اى پيامبر، زنان خود را بگو: اگر زندگانى دنيا و زيور و آرايش آن مىخواهيد، پس بياييد تا شما را برخوردارى دهم و به روشى نيكو رهاتان سازم
[29] و اگر خداى و پيامبر او و سراى واپسين مىخواهيد، پس [بدانيد كه] خداوند براى نيكوكاران از شما پاداشى بزرگ آماده كرده است.
[30] اى زنان پيامبر، هر كه از شما كار زشت و گناهى آشكار كند او را عذاب دوچندان باشد، و اين بر خدا آسان است.
[31] و هر كه از شما خدا و پيامبر او را با فروتنى فرمان برد و كار نيك و شايسته كند، پاداش او را دو بار بدهيم و براى او روزى نيكو و بزرگوارانهاى- بهشت- آماده كردهايم.
[32] اى زنان پيامبر، شما مانند يكى از ديگر زنان نيستيد، اگر پرهيزگار باشيد، پس در گفتار نرمى منماييد كه آن كس كه در دلش بيمارى است [در شما] طمع كند، و به شيوهاى پسنديده سخن گوييد.
[33] و در خانههاتان آرام گيريد، و به شيوه جاهليت پيشين به خودنمايى بيرون نياييد، و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و پيامبر او را فرمان بريد. همانا خداوند مىخواهد از شما، خاندان پيامبر، پليدى را ببرد و شما را پاك كند، پاكى كامل.
[34] و آنچه را در خانههاتان از آيات خدا و حكمت- سخنان پيامبر
[35] همانا مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فروتن فرمانبردار و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان فروتن خداترس و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنانى كه شرمگاه خود [از ناشايست] نگاه مىدارند و مردان و زنانى كه خداى را بسيار ياد مى كنند، خداوند براى آنان آمرزش و مزدى بزرگ آماده كرده است.
[36] و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خداى و پيامبر او كارى را فرمايند آنان را در آن كارشان بگزينى- اختيارى- باشد. و هر كه خداى و پيامبرش را نافرمانى كند براستى گمراه شده گمراهيى آشكار.
[37] و [ياد كن] آنگاه كه به آن كس كه خداى به او نعمت داده بود- نعمت اسلام و ايمان- و تو نيز به او نعمت داده بودى- نعمت آزادى- گفتى: همسرت را براى خود نگاه دار و از خدا پروا داشته باش، و در دل خويش چيزى را پنهان مىداشتى كه خدا آشكار كننده آن است، و از مردم بيم داشتى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است كه از او بيم بدارى. پس چون زيد حاجت [خويش] از او برآورد- و وى را طلاق داد- او را به زنى به تو داديم تا بر مؤمنان درباره [ازدواج با] زنان پسرخواندگانشان تنگى و باكى نباشد هر گاه كه [پسرخواندگانشان] حاجت خود را از آنان برآورده باشند و فرمان خدا شدنى است.
[38] بر پيامبر هيچ تنگى و گناهى نيست در آنچه خداوند براى او مقرر و روا داشته- يعنى تزويج زن پسرخوانده او، تا حكم جاهليت را باطل كند- نهاد خداست درباره آنان كه پيش از اين گذشتند- پيامبران پيشين-. و كار و فرمان خدا به اندازه و حسابشده است
[39] همانان كه پيامهاى خداى را مىرسانند و از او مىترسند و از هيچ كس جز او نمىترسند، و خدا حسابگرى بسنده است.
[40] محمد- ص- پدر هيچ يك از مردان شما نيست و ليكن فرستاده خدا و خاتم- سرآمد و پايانبخش- پيامبران است، و خداى به هر چيزى داناست.
[41] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خداى را بسيار ياد كنيد،
[42] و او را بامداد و شبانگاه- در همه شبانه روز- تسبيح گوييد.
[43] اوست آن كه بر شما درود- رحمت- مىفرستد و فرشتگان او نيز تا شما را از تاريكيها- كفر و گمراهى- به روشنايى- ايمان و طاعت- بيرون آورد، و او به مؤمنان مهربان است.
[44] درودشان- درودى كه به آنان گفته شود- آن روز كه با او ديدار كنند «سلام» است، و ايشان را مزدى نيكو و بزرگوارانه آماده كرده است.
[45] اى پيامبر، ما تو را گواه و مژدهدهنده و بيمكننده فرستاديم،
[46] و خواننده به سوى خدا به فرمان او و چراغ تابان.
[47] و مؤمنان را نويد ده كه آنان را از جانب خدا فزونبخشى بزرگ باشد.
[48] و كافران و منافقان را فرمان مبر و رنج و آزارشان را [كه به تو رسيد] رها كن- مكافات مكن- و بر خدا توكل كن، و خدا كارسازى بسنده است.
[49] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر گاه زنان مؤمنى را كه به همسرى گرفتهايد پيش از آنكه بديشان برسيد- آميزش كنيد- طلاق دهيد شما را بر آنها هيچ عدهاى كه آن را بشماريد- تا به سر آرند- نيست. پس ايشان را برخوردار كنيد و به شيوه نيكو رهاشان سازيد.
[50] اى پيامبر، ما آن زنان تو را كه كابين ايشان را داده باشى و آن [كنيزانى] را كه از آنچه خداوند از بهره جنگ بر تو ارزانى داشته مالك شدهاى، و دختران عمويت و دختران عمههايت و دختران دايىات و دختران خالههايت را كه با تو مهاجرت كرده باشند و نيز زن مؤمنى را چنانچه خويشتن را به پيامبر ببخشد- بدون مهر-، اگر پيامبر خواهد كه او را به زنى گيرد، براى تو حلال كرديم [و اين] تنها ويژه توست نه ديگر مؤمنان- همانا مىدانيم كه بر آنان درباره همسرانشان و آنچه مالك آن شدهاند- كنيزان- چه مقرر كردهايم- تا بر تو هيچ تنگى نباشد و خدا آمرزگار و مهربان است.
[51] هر كه را از ايشان خواهى [مىتوانى] واپس دارى و هر كه را خواهى نزد خويش جاى دهى و نگاه دارى. و اگر هر يك از آنان را كه از او كناره گرفته باشى باز بجويى باكى و گناهى بر تو نيست. اين نزديكتر است به آنكه چشمهاى ايشان روشن شود و اندوهناك نباشند و همگى به آنچه بداديشان خشنود شوند- يعنى چون دانستند كه آنچه مىكنى به فرمان خداست دلتنگ نمىشوند و گردن نمىنهند- و خدا آنچه را در دلهاى شماست مىداند، و خدا دانا و بردبار است.
[52] از اين پس- يعنى پس از اين زنان- [ديگر] زنان تو را حلال نباشند و نه اينكه به جاى ايشان زنانى بگزينى اگر چه زيبايى آنان تو را به شگفت آورد، مگر آنچه دست تو مالك شود- يعنى كنيزان-، و خداوند بر هر چيزى نگاهبان است.
[53] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خانههاى پيامبر درنياييد مگر آنكه شما را به خوردن طعامى رخصت دهند بىآنكه چشم به راه ظرف آن باشيد- زودتر از وقت مقرر نرويد- و ليكن چون شما را بخوانند، در آييد، و چون خورديد پراكنده شويد بىآنكه [پس از خوردن] سرگرم سخن شويد همانا اين كار پيامبر را رنج مىدهد و از شما شرم مىدارد- كه خواهش كند بيرون رويد- ولى خدا از [گفتن سخن] حق شرم نمىدارد. و چون از آنان
[54] اگر چيزى را آشكار كنيد يا پنهان داريد، همانا خدا به هر چيزى داناست.
[55] بر آنان باكى و گناهى نيست در [نداشتن حجاب] پيش پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان [همكيش] شان و آنچه دستهاشان مالك آن است- بردگان-، و [اى آنان] از خداى پروا داشته باشيد، كه خدا بر هر چيزى گواه است.
[56] همانا خداى و فرشتگان او بر پيامبر درود مىفرستند، اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد- يعنى بگوييد: اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد- و سلام گوييد سلامى در خور و شايسته- يا فرمان او را چنانكه شايسته است گردن نهيد-.
[57] همانا كسانى كه خدا و پيامبرش را مىآزارند خدا آنان را در اين جهان و آن جهان لعنت كرده و براى آنان عذابى خواركننده آماده ساخته است.
[58] و آنان كه مردان و زنان مؤمن را بىآنكه بدى و گناهى كرده باشند مىآزارند هر آينه بار دروغ و گناهى آشكار را برداشتهاند.
[59] اى پيامبر، زنان و دختران خويش و زنان مؤمنان را بگو: چادرهاى خود را بر خويشتن فروپوشند- خود را بپوشانند-. اين نزديكتر است به آنكه شناخته شوند- به صلاح و عفت- و آزارشان ندهند و خدا آمرزگار و مهربان است.
[60] اگر منافقان و كسانى كه در دلهاشان بيمارى است و آنان كه در مدينه خبرهاى دروغ مىپراكنند [از اين كار بد خود] باز نايستند هر آينه تو را بر ضد آنان برانگيزيم سپس در آن
[61] لعنتشدگانند هر جا يافته شوند بايد گرفته و بسختى كشته شوند.
[62] نهاد خداست در باره كسانى كه پيش از اين گذشتند، و هرگز نهاد خدا را دگرگونى نيابى.
[63] مردم تو را از هنگام رستاخيز مىپرسند، بگو: همانا دانش آن نزد خداست و تو را چه آگاه كرد- تو چه دانى- شايد رستاخيز نزديك باشد.
[64] همانا خدا كافران را لعنت كرده و براى آنان آتش افروخته آماده ساخته است،
[65] هميشه در آن
[66] روزى كه رويهاشان در آتش گردانده شود، گويند: اى كاش خداى را فرمان مىبرديم و [اى كاش] پيامبر را فرمان مىبرديم.
[67] و گويند: پروردگارا، ما مهتران و بزرگان خود را فرمان برديم پس ما را گمراه كردند.
[68] پروردگارا، آنان را از عذاب دو چندان ده- زيرا هم گمراه بودند و هم گمراهكننده- و آنها را لعنت كن لعنتى بزرگ.
[69] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مانند آن كسان مباشيد كه موسى را بيازردند پس خدا او را از آنچه گفته بودند پاك ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
[70] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد،
[71] تا كارهاى شما را به صلاح و سامان آرد و گناهان شما را بيامرزد، و هر كه خدا و پيامبرش را فرمان برد براستى به كاميابى و پيروزى بزرگى دست يافته است.
[72] همانا ما امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، ولى از برداشتن- پذيرفتن- آن سر باز زدند و از آن ترسيدند و آدمى آن را برداشت- پذيرفت-، براستى كه او ستمگر و نادان است،
[73] تا [سرانجام] خدا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند، و [به مهر و بخشايش خويش] بر مردان و زنان مؤمن باز گردد- به جهت حفظ امانت-، و خداوند آمرزگار و مهربان است.