💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.mojtabavi › 22 captured on 2022-07-16 at 19:09:10. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] اى مردم، از پروردگارتان پروا كنيد، كه زلزله رستاخيز چيزى است بزرگ.
[2] روزى كه آن را ببينيد، [از هول آن] هر شيردهندهاى آن را كه شير مىدهد از ياد ببرد و هر زن باردارى بار خويش بنهد، و مردم را مستان بينى- پندارى- و حال آنكه مست نيستند و ليكن عذاب خدا سخت است.
[3] و از مردمان كس هست كه در باره خدا بىهيچ دانشى جدل و ستيزه مىكند و از هر شيطان نافرمان و سركشى پيروى مىنمايد.
[4] بر وى
[5] اى مردم، اگر از برانگيخته شدن پس از مرگ به شك اندريد، پس [بدانيد كه] ما شما را از خاك و سپس از نطفه و پس از آن از خونى بسته و آنگاه از پاره گوشتى، با آفرينشى تمام يا ناتمام، آفريديم تا [توانايى خويش را بر بازگرداندنتان] براى شما روشن و پديدار سازيم. و آنچه را بخواهيم تا مدتى معين- حدود نه ماه- در زهدانها نگاه مىداريم آنگاه شما را كودكى بيرون مىآوريم سپس [پرورشتان مىدهيم] تا به نيرومندى خويش برسيد. و از برخى جانشان [در خردى و جوانى] برگرفته شود و برخى تا فروترين دوره زندگى بازبرده شود تا [آنجا كه] در پى دانايى چيزى نداند. و زمين را [در زمستان] فسرده و مرده بينى، پس چون آب [باران] بر آنها فروآريم بجنبد و بردمد و از هر گونه گياه زيبا و بهجتانگيز بروياند.
[6] اين- مراحل آفرينش آدمى و رويانيدن گياهان- از آن روست كه خدا حق است و اينكه مردگان را زنده مىكند و اينكه بر هر كارى تواناست،
[7] و اينكه رستاخيز آمدنى است، هيچ شكى در آن نيست، و اينكه خداوند هر كه را در گورهاست برمىانگيزد.
[8] و از مردمان كس هست كه بىهيچ دانشى و هدايتى و كتابى روشن در باره خدا جدل و ستيزه مىكند،
[9] در حالى كه پهلوى خود را به نشانه تكبر [و روگرداندن از حق] مىپيچاند، تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند. او را در اين جهان خوارى و رسوايى است و در روز رستاخيز عذاب آتش سوزان را به او مىچشانيم.
[10] اين [خوارى و عذاب] به سزاى آن چيزى است كه دستهايت پيش فرستاده و از آن رو كه خدا بر بندگان ستمكار نيست.
[11] و از مردمان كس هست كه خداى را يكسويه و با دودلى مىپرستد، پس اگر نيكيى بدو رسد بدان آرام گيرد و اگر آزمونى- رنجى و گزندى- بدو رسد روى بگرداند، در اين جهان و آن جهان زيانكار است، اين است آن زيانكارى آشكار.
[12] جز خدا چيزى را مىخواند كه نه زيانش رساند و نه سودش دهد، اين است آن گمراهى دور.
[13] كسى را مىخواند كه بىگمان زيانش نزديكتر از سود اوست، بد ياور و سرپرستى است- آن بت- و بد يار و همدمى است.
[14] همانا خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى نيك و شايسته كردهاند به بهشتهايى درآرد كه از زير آنها جويها روان است، كه خدا آنچه خواهد مىكند.
[15] هر كه مىپندارد كه خدا او- پيامبر خود- را در اين جهان و آن جهان هرگز يارى نخواهد كرد- و اكنون يارى او را مىبيند و از اين رو به خشم آمده- بايد ريسمانى به آسمان- سقف و هر چه بر فراز سر آدمى است- كشد سپس خود را [با دار آويختن] خفه كند، و آنگاه بنگرد كه آيا اين ترفند و نيرنگش خشم او را از ميان مىبرد؟
[16] بدينسان اين [قرآن] را آياتى روشن فروفرستاديم و خداى هر كه را خواهد راه نمايد.
[17] همانا كسانى كه ايمان آوردند- مسلمانان- و كسانى كه جهود شدند و صابئان و ترسايان و گبران و كسانى كه شرك آوردند، خداوند ميانشان روز رستاخيز داورى مىكند- يا جدايى مىافكند-، كه خداى بر هر چيزى گواه است.
[18] آيا نديدى كه هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردمان خداى را سجده مىكنند؟ و بسيارى هم عذاب بر آنان سزا گشته است، و هر كه را خدا خوار كند پس او را هيچ گرامى دارندهاى نيست، كه خدا هر چه خواهد مىكند.
[19] اينها- مؤمنان و كافران- دو گروه دشمن يكديگرند كه در باره [هستى و يگانگى] پروردگارشان با هم ستيزه كردند پس كسانى كه كافر شدند برايشان جامههايى از آتش بريدهاند [و] از بالاى سرشان آب جوشان مىريزند
[20] كه با آن
[21] و آنان راست گرزهاى آهنين
[22] هر گاه از سختى اندوه بخواهند از آن
[23] همانا خداوند كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند به بهشتهايى در آورد كه از زير آنها جويها روان است، در آنجا با دستبندهاى زرين و مرواريد آراسته شوند، و جامهشان در آنجا ديباست
[24] و به گفتار پاك- لا اله الا الله يا سپاس و ستايش خداوند- راه نموده شوند و به راه راست [خداى] ستوده راهنمايى شوند.
[25] كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا و مسجد الحرام- كه آن را براى مردم قرار داديم و مقيم و مسافر در آن يكسانند- باز مىدارند، و نيز هر كه در آنجا كجروى و ستمكارى- آزار مردم- خواهد او را از عذابى دردناك بچشانيم.
[26] و [ياد كن] آنگاه كه جاى آن خانه را براى ابراهيم جايگاه [عبادت] ساختيم، [و گفتيم] كه هيچ چيز را با من انباز مگير و خانه مرا براى طوافكنندگان و بر پاايستادگان و ركوعكنان و سجده آرندگان- نمازگزاران- پاك دار.
[27] و در ميان مردمان به حج آواز ده تا پياده و سوار بر شتران باريك ميان سبكرو از راههاى دور سوى تو آيند
[28] تا نزد سودهايى كه ايشان راست حاضر آيند و خداى را در روزهايى دانسته- ايام نحر و تشريق يا دهه اول ذو الحجه- بر [ذبح] آنچه از چهارپايان زبان بسته روزيشان كرده ياد كنند. پس، از آن بخوريد و به درمانده درويش هم بخورانيد.
[29] سپس بايد چرك از خود بزدايند و نذرهاى خويش- كه تعهد كردهاند- به جاى آرند و بر آن خانه كهن طواف كنند.
[30] اين است [احكام حج] و هر كه حرمتهاى خداى- يعنى مناسك حج و عمره- را بزرگ شمارد، براى او نزد پروردگارش بهتر است. و چهارپايان برايتان حلال شد مگر آنچه بر شما خوانده مىشود. پس، از بتهاى پليد بپرهيزيد و از گفتار دروغ- يا گواهى دروغ- دورى كنيد،
[31] در حالى كه خداى را راستدينان با اخلاص باشيد نه انبازگيرندگان به او، و هر كه براى خدا انباز گيرد چنان است كه از آسمان فرو افتد پس مرغان او را بربايند يا باد او را در جايى دور اندازد.
[32] اين است [احكام و مراسم حج]، و هر كه نشانههاى عبادت خداى- يعنى مناسك حج- را بزرگ شمارد، همانا اين بزرگداشت از پرهيزگارى دلهاست.
[33] شما را در آنها- چهارپايان- سودهاست تا مدتى نامبرده- وقت قربانى- سپس وقت قربانى آنها هنگام رسيدن به آن خانه كهن است.
[34] و براى هر امتى آيين عبادتى [در قربانى كردن] قرار داديم تا نام خداى را بر [ذبح] آنچه از چهارپايان زبانبسته روزيشان كرده است ياد كنند. خداى شما خداى يگانه است، پس او را گردن نهيد، و فروتنان پاكدل را مژده ده،
[35] آنان كه چون خدا ياد كرده شود دلهاشان بترسد و آنان كه بر آنچه بديشان رسد شكيبا باشند و برپادارندگان نماز و آنان كه از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
[36] و شتران قربانى را براى شما از نشانههاى عبادت خدا قرار داديم، شما را در آن خيرى [و ثوابى] است. پس نام خداى را بر آنها [كه نحر مىكنيد] در حالى كه ايستادهاند ياد كنيد، و چون پهلوشان بر زمين افتد- جان دهند- از آنها بخوريد و به نيازمند خرسند و بينواى خواهنده بخورانيد. اينچنين آنها را براى شما رام كرديم، باشد كه سپاس داريد.
[37] گوشت و خون آنها- قربانيها- هرگز به خدا نمىرسد و ليكن پرهيزگارى شما به او مىرسد. بدين گونه آنها- چهارپايان- را براى شما رام كرد تا خداى را به پاس آنكه شما را راه نمود به بزرگى ياد كنيد. و نيكوكاران را مژده ده.
[38] همانا خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند، كه خدا هيچ خيانتپيشه ناسپاس را دوست ندارد.
[39] به كسانى كه با آنان كارزار كردهاند، از آن رو كه ستم ديدهاند رخصت كارزار داده شد و هر آينه خداوند بر يارى ايشان تواناست،
[40] آنان كه به ناروا از ديار خويش رانده شدند تنها بدين سبب كه گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست. و اگر خداوند برخى از مردم را به برخى باز نمىداشت هر آينه ديرها [ى راهبان] و كليساها [ى ترسايان] و كنشتها [ى جهودان] و مسجدها [ى مسلمانان] كه در آنها نام خدا بسيار ياد مىشود ويران مى گرديد و البته خدا كسى را كه [دين] او را يارى كند يارى خواهد كرد، كه خدا هر آينه نيرومند و تواناى بىهمتاست،
[41] همان كسان كه اگر ايشان را در زمين جايگاه و قدرت دهيم نماز را برپا دارند و زكات دهند و به كار نيك و پسنديده فرمان دهند و از كار زشت و ناپسند بازدارند و خداى راست فرجام كارها.
[42] و اگر تو را تكذيب كنند، پيش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود [پيامبرانشان را] تكذيب كردند،
[43] و قوم ابراهيم و قوم لوط،
[44] و مردم مدين نيز و موسى نيز تكذيب شد، و كافران را مهلت دادم آنگاه [به كيفر] بگرفتمشان، پس [بنگر كه] انكار- ناپسنديدن و كيفر- من چگونه بود.
[45] چه بسا شهرها و آباديها را كه [اهل آنها] ستمكار بودند نابود كرديم، پس [ديوارهاى] آن آباديها بر سقفهايش فروافتاده و بسا چاه رها كرده و كوشكهاى بلند گچكارى شده [بىصاحب] بازمانده است.
[46] آيا در زمين به گردش و تماشا نرفتند تا دلهايى داشته باشند كه با آن [به هشيارى پند را] دريابند يا گوشهايى كه با آن [اندرز را] بشنوند؟! زيرا چشمها [ى سر] نابينا نيست بلكه [چشم] دلهايى كه در سينههاست كور و نابيناست.
[47] و عذاب را به شتاب از تو مىخواهند، و خدا هرگز وعده خود را خلاف نكند و همانا يك روز نزد پروردگار تو چون هزار سال است از آنچه مىشماريد.
[48] و چه بسيار [اهل] شهرها و آباديها را كه مهلت دادم، در حالى كه ستمكار بودند، آنگاه [در دنيا به كيفر] بگرفتمشان و بازگشت به سوى من است.
[49] بگو: اى مردم، همانا من شما را بيمكنندهاى آشكارم.
[50] پس كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند ايشان راست آمرزش و روزىِ بزرگوارانه.
[51] و كسانى كه در باره آيات ما كوشيدهاند كه [با انكار آنها] ما را عاجز كنند، آنان ياران دوزخند.
[52] و پيش از تو هيچ فرستاده و پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه چون [آيات را] برمىخواند- يا آرزوى گرويدن مردم و كاميابى در رسالت خويش مىداشت- شيطان در خواندن او- يا در آرزوى او- چيزى مىافكند پس خدا آنچه را شيطان بيفكند از ميان مىبرد و آنگاه آيات خويش را استوار مىكند، و خدا دانا و استواركار است،
[53] تا آنچه را شيطان افكند براى كسانى كه در دلهاشان بيمارى است و نيز سنگدلان آزمونى سازد، و هر آينه ستمكاران در ستيز و مخالفتى دور [از حق] اند
[54] و تا آنان كه دانش داده شدهاند بدانند كه آن- آنچه پيامبر قرائت يا آرزو كرده- راست است از پروردگار تو و بدان ايمان آورند و دلهاشان براى آن نرم گردد و آرام گيرد، و هر آينه خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند به راه راست رهنمون است.
[55] و كسانى كه كافر شدند هميشه از آن در شك و گمانند تا آنگاه كه رستاخيز ناگهان بديشان فرا رسد يا عذاب روزى نازا به آنها رسد
[56] پادشاهى در آن روز خداى راست، ميانشان حكم مىكند پس كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند در بهشتهاى پُر نعمتند.
[57] و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را دروغ انگاشتند آنان را عذ��بى است خواركننده.
[58] و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند سپس كشته شدند يا مردند، هر آينه خداوند ايشان را روزىِ نيكو دهد و خدا بهترين روزىدهندگان است.
[59] هر آينه آنان را به جايى در آورد كه مىپسندند، و همانا خدا دانا و بردبار است- به عقوبت شتاب نمىكند-.
[60] اين است [حكم خدا در باره كافر و مؤمن]، و كسى كه عقوبت كند بمانند آنكه او را عقوبت كردهاند، و پس از آن باز بر او ستم كنند هر آينه خدا يارىاش مىكند، [و اگر دست از تجاوز برداشتند] همانا خدا بخشنده و آمرزگار است.
[61] اين [يارى كردن مظلوم و پيروزى او بر ستمگر] از آن روست كه خدا [قادر است كه چيزى را بر چيزى غالب گرداند چنانكه] شب را در روز درمىآورد و روز را در شب درمىآورد- با افزودن و كاستن- و اينكه خدا شنوا و بيناست.
[62] اين از آن روست كه خدا حق است و آنچه جز او به خدايى مىخوانند باطل است و خداست والا و بزرگ.
[63] آيا نديدهاى كه خداى از آسمان آبى فرو فرستاد پس زمين سرسبز مىگردد؟ همانا خدا لطفكننده- يا باريكدان- و آگاه است.
[64] او راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و همانا خداست بىنياز و ستوده.
[65] آيا نديدهاى كه خداى آنچه را در زمين است براى شما رام كرد و كشتيها در دريا به فرمان او مىروند، و آسمان را نگاه مىدارد تا بر زمين نيفتد مگر به فرمان او هر آينه خدا به مردم رؤوف و مهربان است.
[66] و اوست آن كه شما را زنده كرد، سپس بميراند و پس از آن زنده كند. همانا آدمى بسى ناسپاس است.
[67] براى هر امتى شريعتى- آيين يا راه و روشى براى عبادت يا پرستشگاهى- نهادهايم كه بر آن باشند. پس بايد كه در اين كار با تو جدل و ستيزه نكنند، و به سوى پروردگارت بخوان، كه تو براستى بر رهنمونى [راه] راستى.
[68] و اگر با تو جدل و ستيزهكنند بگو: خداى بدانچه مىكنيد داناتر است.
[69] خداى در روز رستاخيز ميان شما در آنچه اختلاف مىكرديد داورى خواهد كرد.
[70] آيا ندانستهاى كه خداى آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند؟ و اين در كتابى- لوح محفوظ- ثبت است، همانا اين- ثبت در كتاب- بر خدا آسان است.
[71] و بجز خداى يكتا چيزى را مىپرستند كه [خدا] هيچ حجتى به [پرستيدن] آن فرونفرستاده و هيچ دانشى هم بدان ندارند و ستمكاران را هيچ ياورى نيست.
[72] و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود در چهره كسانى كه كافرند نشانه ترشرويى و ناخوشى را مىشناسى نزديك است به كسانى كه آيات ما را بر آنان مىخوانند بتازند بگو: آيا شما را به بدتر از اين آگاه كنم؟ آتش، كه خدا آن را به كسانى كه كافر شدند وعده داده است و بد بازگشتگاهى است.
[73] اى مردم، مَثَلى زده شده- در باره مشركان و پرستش بتها- آن را گوش فرا داريد: كسانى كه به جاى خداى يكتا مىخوانيد مگسى را نتوانند آفريد گر چه همگى براى اين كار گرد آيند و اگر مگس چيزى از آنها بربايد بازستاندن آن نتوانند طالب و مطلوب- خواستار و خواسته يعنى پرستنده و پرستيده يا بت و مگس رباينده- هر دو بيچاره و ناتوانند.
[74] خداى را چنانكه سزاوار شناخت و بزرگداشت اوست نشناختند و بزرگ نداشتند. هر آينه خداوند نيرومند و تواناى بىهمتاست.
[75] خدا از فرشتگان و از مردمان فرستادگانى برمىگزيند همانا خدا شنوا و بيناست
[76] آنچه را پيش روى ايشان است و آنچه را از پس ايشان است مىداند، و كارها به خدا بازگردانده مىشود.
[77] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، ركوع كنيد و سجده آريد و پروردگارتان را بپرستيد و كار نيكو كنيد، باشد كه رستگار شويد
[78] و در راه خدا جهاد كنيد چنانكه سزاوار جهاد اوست، او شما را [بر همه امتها] برگزيده است، و بر شما در كار دين هيچ تنگى و دشوارى ننهاده است اين همان آيين پدرتان ابراهيم است- يا آيين پدرتان ابراهيم را پيروى كنيد- او