💾 Archived View for auragem.space › texts › islam › quran › fa.makarem › 15 captured on 2022-07-16 at 18:51:52. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است.
[2] کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو میکنند که ای کاش مسلمان بودند!
[3] بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولی بزودی خواهند فهمید!
[4] ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معیّن (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند!
[5] هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمیگیرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد!
[6] و گفتند: «ای کسی که «ذکر» [= قرآن] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانهای!
[7] اگر راست میگویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمیزوری؟!»
[8] (امّا اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمیکنیم،؛ و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمیشود (؛ و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود میگردند)!
[9] ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!
[10] ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّتهای نخستین فرستادیم.
[11] هیچ پیامبری به سراغ آنها نمیآمد مگر اینکه او را مسخره میکردند.
[12] ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهای مجرمان راه میدهیم!
[13] (اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمیآورند؛ روش اقوام پیشین نیز چنین بود!
[14] و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند...
[15] باز میگویند: «ما را چشمبندی کردهاند؛ بلکه ما (سر تا پا) سحر شدهایم!»
[16] ما در آسمان برجهایی قرار دادیم؛ و آن را برای بینندگان آراستیم.
[17] و آن را از هر شیطان رانده شدهای حفظ کردیم؛
[18] مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین» او را تعقیب میکند (و میراند)
[19] و زمین را گستردیم؛ و در آن کوههای ثابتی افکندیم؛ و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم؛
[20] و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم؛ همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید!
[21] و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمیکنیم!
[22] ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید!
[23] ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم؛ و ماییم وارث (همه جهان)!
[24] ما، هم پیشینیان شما را دانستیم؛ و هم متأخّران را!
[25] پروردگار تو، قطعاً آنها را (در قیامت) جمع و محشور میکند؛ چرا که او حکیم و داناست!
[26] ما انسان را از گِل خشکیدهای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم!
[27] و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!
[28] و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده، میآفرینم.
[29] هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!»
[30] همه فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند...
[31] جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجدهکنندگان باشد.
[32] (خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجدهکنندگان نیستی؟!»
[33] گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریدهای، سجده نخواهم کرد!»
[34] فرمود: «از صف آنها [= فرشتگان] بیرون رو، که راندهشدهای (از درگاه ما!).
[35] و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!»
[36] گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)»
[37] فرمود: «تو از مهلت یافتگانی!
[38] (امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.»
[39] گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،
[40] مگر بندگان مخلصت را.»
[41] فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنّت همیشگیم)...
[42] که بر بندگانم تسلّط نخواهی یافت؛ مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند؛
[43] و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست!
[44] هفت در دارد؛ و برای هر دری، گروه معیّنی از آنها تقسیم شدهاند!
[45] به یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند.
[46] (فرشتگان به آنها میگویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیّت!
[47] هر گونه غلِّ [= حسد و کینه و دشمنی] را از سینه آنها برمیکنیم (و روحشان را پاک میسازیم)؛ در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبهروی یکدیگر قرار دارند.
[48] هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمیرسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمیگردند!
[49] بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!
[50] و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است!
[51] و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده!
[52] هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند؛ (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!»
[53] گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم!»
[54] گفت: «آیا به من (چنین) بشارت میدهید با اینکه پیر شدهام؟! به چه چیز بشارت میدهید؟!»
[55] گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم؛ از مأیوسان مباش!»
[56] گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود؟!»
[57] (سپس) گفت: «مأموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟»
[58] گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار مأموریت یافتهایم (تا آنها را هلاک کنیم)!
[59] مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد...
[60] بجز همسرش، که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاکشوندگان) باشد!»
[61] هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند...
[62] (لوط) گفت: «شما گروه ناشناسی هستید!»
[63] گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آوردهایم که آنها [= کافران] در آن تردید داشتند (آری، ما مأمور عذابیم)!
[64] ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آوردهایم؛ و راست میگوییم!
[65] پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حرکت کن؛ و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد؛ به همانجا که مأمور هستید بروید!»
[66] و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشهکن خواهند شد.
[67] (از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند.
[68] (لوط) گفت: «اینها میهمانان منند؛ آبروی مرا نریزید!
[69] و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
[70] گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!»
[71] گفت: «دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)»
[72] به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند)!
[73] سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمینلرزه-) آنها را فراگرفت!
[74] سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم؛) بالای آن را پایین قرار دادیم؛ و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم!
[75] در این (سرگذشت عبرتانگیز)، نشانههایی است برای هوشیاران!
[76] و ویرانههای سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است؛
[77] در این، نشانهای است برای مؤمنان!
[78] «اصحاب الأیکه» [= صاحبان سرزمینهای پردرخت = قوم شعیب] مسلماً قوم ستمگری بودند!
[79] ما از آنها انتقام گرفتیم؛ و (شهرهای ویران شده) این دو [= قوم لوط و اصحاب الأیکه] بر سر راه (شما در سفرهای شام)، آشکار است!
[80] و «اصحاب حجر» [= قوم ثمود] پیامبران را تکذیب کردند!
[81] ما آیات خود را به آنان دادیم؛ ولی آنها از آن روی گرداندند!
[82] آنها خانههای امن در دل کوهها میتراشیدند.
[83] امّا سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت؛
[84] و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهی نجات نداد!
[85] ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
[86] به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است!
[87] ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!
[88] (بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادّی)، که به گروههایی از آنها [= کفّار] دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر!
[89] و بگو: «من انذارکننده آشکارم!»
[90] (ما بر آنها عذابی میفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهی) فرستادیم!
[91] همانها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!
[92] به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد...
[93] از آنچه عمل میکردند!
[94] آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
[95] ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد؛
[96] همانها که معبود دیگری با خدا قرار دادند؛ امّا بزودی میفهمند!
[97] ما میدانیم سینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند).
[98] (برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجدهکنندگان باش!
[99] و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [= مرگ] تو فرا رسد!